پارت یازدهم🥀

102 35 8
                                    

♦️آهنگ پیشنهادی این پارت توی چنل گذاشته شده♦️
آیدی چنل: t.me/Magicalrose_ocean

با سر درد بدی از خواب بیدار شد و با دیدن شخصی که کنارش خوابیده بود لبخندی زد و از روی تخت بلند شد؛به سمت حموم رفت و دوشی گرفت.
لباسش رو پوشید و به اتاق کناری رفت تا خشک کردن موهاش،دنیل رو از خواب بیدار نکنه.

بعد از خشک‌ کردن موهاش دوباره به اتاق دنیل برگشت تا سشوار رو توی کشو بزاره.

صدای گوشیش بلند شد و‌ به سرعت به سمت گوشیش رفت.
تماس تلفنی از طرف لوهان بود روی صندلی میز آرایش دنیل نشست و تمام برقرار کرد.

تماس و برقرار کرد و لوهان رو دید که داره توی یه مغازه میگرده.
-سلااام بچه ها،چطورید؟

+اووه سلام بکی،سهونی بیا تماس وصل شد؛چطوری خوبی؟

-خووبم،امروز تعطیلم قرار نیست برم بیمارستان خیلی خوبم تو خوبی؟سهون کجاست؟

+ما هم خوبیم، سهون همینجاست دارم میرم پیشش؛امروز آخرین روزه گفتیم حالا که چند ساعت رو تا پرواز وقت داریم خوبه که یه سر به مغازه های بازارش بزنیم.

بکهیون اینجا کلی از وسایل کوچولو تزئینی داره.
وایسا بیا اینم سهون.

*سلام بک‌ خوبی؟

+سلاااام خوووبم ،میبینم که بالاخره دارید دل میکنید و برمیگردید.
حرفش باعث شد سهون و لوهان خنده ای بکنن.

+خوب ‌‌دیگه بسه،بک بیا اینا رو ببین و بگو از کدومش خوشت میاد.
میخوام برات بگیرم ‌و‌لی‌ گفتم از اونجایی که خیلی سخت پسندی اگه خودت انتخاب بکنی خیلی بهتره،خوب‌ بگو‌ ببینم کدومش‌ قشنگه؟

بک وقتی دید که صحبتاش با لوهان ممکنه طولانی بشه و امکان داره دنیل از خواب بیدار بشه،بلند شد تا به هال بره و اونجا صحبت کنه.

زمانی که بلند شد تا به سمت در بره چون میز‌ آرایشی رو به روی تخت قرار داشت باعث شد لوهان فرد خوابیده روی تخت رو‌ ببینه.

-بک؟اون کیه روی‌ تخت؟دنیل بود؟ارره؟

بک بدون اینکه نگاهش رو به لوهان بده جوابشو داد
+اوهوم دَن بود،دیشب خونه اون خوابیدم

-نگو که با هم...

بک حرفشو قطع کرد و‌ در جواب اره ای گفت.

+اوه اوه خدای من،وااای

بکهیون سرشو‌ اورد بالا
+هی لو چیشده.....

Forgive me (S1)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora