پارت چهاردهم🥀

134 34 14
                                    

♦️آهنگ پیشنهادی این پارت توی چنل گذاشته شده♦️
آیدی چنل: t.me/Magicalrose_ocean

تایم کاریشون تموم شده بود و کیونگ کنار جونگین نشسته بود و داشتند به سمت خونه جونگین میرفتند.

به خونه جونگین رسیدند و کیونگ پیاده شد و به شیشه ماشین زد تا جونگین شیشه رو پایین بیاره.

-کیونگی تو چیزی بخور،من ممکنه دیر بکنم.

+نه صبر میکنم تا بیای فعلا گرسنم نیست.

-باشه مراقب خودت باش؛سعی میکنم سریع برگردم.

از همدیگه خداحافظی کردن و کای ماشین رو به حرکت درآورد.
بعد از چند دقیقه رانندگی به مکان مورد نظرش رسید.
ماشین رو نگه داشت و از ماشین پیاده شد .

مقوا ها و کاغذ هایی رو که باطله بودند رو بیرون آورد و روی هم گذاشت.
کبریتی زد تا اون کاغذ ها آتش بگیرند.

بعد از اینکه مطمئن شد آتش گرفته و خاموش نمیشه.
صندوق عقب رو باز کرد و جعبه ای که چانیول امروز صبح بهش داده بود رو بیرون آورد.

به پیش آتش رفت و جعبه رو کنار پاش گذاشت و درش رو باز کرد.
پاکت عکس ها رو برداشت و به شعله های آتش خیره شد.

~~*~~~*~~*~~~*~~*~~~*~~*~~~*~~*~~~*~~~*

همه خانواده پارک دور هم جمع شده بودند و مشغول خوردن شام بودم و در راس میز پارک بزرگ و سمت راستش همسرش نشسته بودند.

سمت چپش پدر و مادر چانیول،پدر و مادر سهون ،پدر و مادر رزی نشسته بودند و در مقابل آنها چانیول،سهون و لوهان،رزی و برادرش جیمین نشسته بودند.

همگی در سکوت مشغول خوردن شام بودند که رزی سکوت بینشون رو شکست.
^ببخشید اگه اجازه میدید من میخواستم مطلبی رو بهتون بگم.

سهون که برای برای ضایع کردن رزی فرصتی رو از دست نمیداد گفت
-مگه سر کلاس درسیم اجازه میگیری،خوب بگو‌ میخوام چیزی بگم.

و بعد ادای رزی رو‌ درآورد که باعث شد لوهان گوشه پیراهنشو‌ بکشه.
*محص رضای خدا سهون! بیخیال شو‌!یه امشب که کسی با ما کاری نداره تو چیزی نگوو.

رزی چشم‌ غره ای به سهون رفت و گلوش رو صاف کرد.
^داشتم میگفتم؛ من و چانیول امروز با هم صحبت کردیم و به یک نتیجه ای رسیدیم.

همه سرشون به سمت رزی برگشت.
خانم پارک سوال همه افراد جمع رو از رزی پرسید.
+به چه نتیجه ای رسیدید دخترم؟!

Forgive me (S1)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora