پارت هفدهم🥀

135 30 23
                                    

♦️آهنگ پیشنهادی این پارت توی چنل گذاشته شده♦️
آیدی چنل: t.me/Magicalrose_ocean
*آهنگ رو از قسمتی که علامت زدم پلی کنید*
مشغول رانندگی‌ بود تا برسه و با پدر بزرگش صحبت بکنه.
تمام طول راه داشت فکر‌ میکرد که پدر بزرگش باهاش چه کاری میتونه داشته باشه.

البته یه حدس هایی هم میتونست بزنه ولی باز هم کاملا مطمئن نبود.
ماشین رو توی حیاط پارک کرد و  وارد شد؛رفت و توی پذیرایی نشست چون یکی از خدمتکار ها بهش گفت پدر بزرگش توی اتاقش مشغول صحبت هستش ولی بهش نگفت با چه کسی داره صحبت میکنه.

به سمت آشپزخونه رفت و خانم کیم رو دید؛از زمانی که به یاد داشت خانم کیم اینجا به عنوان سرخدمتکار مشغول کار بود.

متوجه شد که داره میگه برای شام چی درست بکنند.
به سمتش رفت و با لحن خاصی گفت.
-به نظرتون هنوز کمی برای شام زود نیست خانم کیم؟

خانم کیم برگشت و چانیول رو پشت سرش دید و لبخند بزرگی روی لب هاش شکل گرفت.

*ارباب جوان! سلام،خیلی خوش اومدید.
چانیول هم متقابلا لبخندی زد و مچکرمی گفت.

*اوه چرا اینجا اومدید؛تشریف ببرید و بنشینید الان میگم براتون قهوه بیارن.
چان سری تکون داد و خواست چیزی بگه.

*نگران نباشید؛کاملا میدونم که قهوتون رو به چه شکلی میخورید.
الان حاظر میشه و براتون میارن .

چانیول باز هم لبخندی زد و‌ رفت و نشست.
مشغول نوشیدن قهوه بود که دید رزی داره از اتاق‌ پدر بزرگش خارج میشه و به سمت پله ها میاد.
اخمی روی پیشونیش‌ نشست و فنجون قهوه رو روی میز گذاشت و از جاش بلند شد و به سمت رزی رفت.

رزی با دیدن چانیول لبخندی زد و قدم هاشو سریع تر کرد.
^سلام؛پدر بزرگ گفت بهت گفته بیای فکر کردم قبل از این که بیای من میرم.

-سلام!توام اومدی اینجا؟چیکارت داشت؟

رزی شونه ای بالا انداخت
^چیز خاصی نبود در مورد کمپانی صحبت کرد و سهام هامون.
حالا خودت بری بهت توضیح میده.

-سهام؟ قبلا که در این  مورد صحبت کرده بودیم.

^برو بهت میگه همه چیزو

چانیول باشه ای گفت و به سمت اتاق پدر بزرگش رفت.
پشت در وایساد و بعد از در زدن و شنیدن صدای پدر بزرگ وارد شد و در رو پشت سرش بست.

پدر بزرگش رو دید که پشت میزش نشسته.
‌سلامی کرد و روی مبل نسبتا بزرگی که توی اتاق پدر بزرگش بود نشست.
آقای پارک به سرعت صحبت رو شروع کرد.

Forgive me (S1)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora