توی زندگی هرکسی، چیزهایی که وجود داره که کسی ازشون خبر نداره. همه ما فقط ظاهر پر از زرق و برق زندگی بقیه رو میبینیم درحالیکه نمیدونیم این خونه زیبا از بیرون، از درون چقدر سیاه و تاریکه.
زندگی هایی که خیلی از ماها بهشون غلبطه میخوریم، خود اون افراد دلشون میخواد ازشون فرار کنن. پس نمیشه از روی ظاهر زندگی کسی، قضاوت کرد.
زندگی منم همین بود، درونش با ظاهر زیباش متفاوت بود. مسیر و درون زندگی من، با ورود اون شخص تغییرات زیادی کرد. تغییرات که هیچکس انتظارش رو نداشت و حتی خودمم نمیدونم این تغییرات خوب بود یا بد؟!یه مسابقه ماشین سواری خیابونی، یک ماشین جدید، راننده جدید. نگاهی تیز و ترسناک و سرنوشتی که افسار تک تک مارو توی مشت هاش داره و به هر سمتی که میخواد میبره. حالا باید دید دست سرنوشت قراره مارو به چه مسیری بکشونه؟!
خب خب ویووها ۴۰ بشه تا بریم برای ماجراجویی توی دنیای Need for Speed
YOU ARE READING
Need For Speed
Fanfictionبیاید اینجا امروز میخوام براتون یک داستان تعریف کنم. داستان پسری که جنون داشت، جنون سرعت. پسری که لقبش گاو وحشی بود و البته باید بگم کاملا متضاد با ظاهر معصوم و دوست داشتنیش. و همه چی از همین جنون سرعت و یک مسابقه خیابونی شروع شد. روز های آپ: شنبه و...