لبخندی از روی پیروزی زد.
حالا میدونست اون بچه گربه به چیا علاقه داره، اگه میخواست از روشی که نامجون و جین گفته بره باید اطلاعات زیادی ازش به دست میاورد.
قدم اولشو طی کرده حالا میموند قدمای بعدیش.
با خرید یه نسکافه به سمت گربه کوچولو رفت، از نظر جیمین یونگی یه گربه کوچولوی خجالتی کیوتی.
_لبخند کیوتی داری یونگی شی
با صدای جیمین از خلسهای_ که بخاطر نسکافه بود_ بیرون اومد.
با اینکه تعریف از لبخندش بخاطر دونسنگاش عادی بود ولی تاحالا یه غریبه ازش تعریف نکرده بود بیشتر مردم از لبخنداش متنفر بودن، پس لبخندش و پررنگ تر کرد و به سمت جیمین برگشت:
+ممنون جیمین شی، لطف داری.
بدون اینکه خودشو کنترل کنه موهای نرم یونگی و بهم ریخت.
_دارم حقیقت و میگم یونگی شی.
با دین قیافه کپ کرده یونگی به خودش اومد...
توی دلش _شت ریدم_ی زمزمه کرد....
YOU ARE READING
Are you kidding me?
Humorهفت پسر نرمال کرهای در یک داستان کاملا نرمال یک فیک و فیکچت عادی با کاپلهایی عادی شیپ:یونمین(ورس) فرعی:ویکوک(ورس)نامجین(ورس) تمامی شیپ ها تو این فیک چت ورسن واگه از (مینیون، کوکوی،جیننام) خوشتون نمیاد این فیکچت شاید براتون خوشایند نباشه ژانرش...