انباکس

298 45 22
                                    

قبل از هرچی یکم سخن بگم...
این فیک از همون اولش برای شکستن کلیشه های تاپ و باتم پسرامون بود..
و من قصد توهین به هیچ کدوم از پسرامو ندارم.
و پارت اسمات جیننام هست و وقتی شروع بشه بهتون اطلاع میدم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

دعوت هیونگشو پذیرفته بود ولی خودشم میدونست قرار بگا بره..

محض رضای بودا هردو شرط و باخته بود،  هم تهیونگ باتم شده بودش هم جیمین تاپ و انگاری از بخت بدش خودشم قرار بود امشب انباکس بشه.

نفس عمیشقو از ریه‌هاش ازاد کرد و با استرس زنگ درو زد.
با باز شدن در چشش به چشمای شیطون جین هیونگش افتاد با بدبختی اب دهنشو قورت داد:
-سلام هیونگ..

جین با خوش رویی جوابشو داد:-سلام بیبی کوالا بیا تو دم درنمون.
خودشو کنار کشید تا نامجون وارد خونش بشه.

میشه گفت اوضاع اصلا اونطوری نبود که فکرشو میکرد،  مثل قبلنا میگفتن میخندیدن وهیچ نوع تنش جنسی بینشون نبود.

-بیا نامجونا از شراب مورد علاقته
لیوان شراب و به دست نامجون داد و خودشو نشست مبل کناریش و جامشو سمت نامی گرفت.
_به سلامتی..؟

نامجون با لبخند ادامشو داد:- به سلامتی خودمو خودت
-و این شب هات..
صدای جین توی صدای برخورد لیوانا شنیده نشد.

از احوالات جین بگم براتون؟
برخلاف قیافه ریلکس و مهربونش تو دلش یه مغازه رختشویی باز کرد بودش و تمام بدنش شده بود عرق سرد..
خدا لعنت کنه جونگکوک و تهیونگو..
تو دلش به اونا دوتا کفتر عاشق هرچی فوش ناموسی و غیرناموسی بلد بود نثار کرد.

شاید ذهنتون درگیر بشه که چرا اون دوتا دارن فوش میخورن که منم بهتون میگم دوشب پیش اون دوتا بچه‌جهنمی خونه جین بودنو تاس شرطی بازی میکردن،  از شانس جین بدبخت که مونده بود بین این دوتا اجنه تاس عدد ۴ رو نشون داد، همون عددی که شرط بود.
-خوب هیــونگ اماده ای برا شرط؟

جونگکوک با شیطنت گفت و چشمکی به تهیونگ زد.
جین نفسش و ریلکس داد بیرون چون هنوز از عمق فاجعه خبر نداشت.
-میشنوم بچه شیرموزی.
- چیز خاصی نیس هیونگ ظرف چند روز نامجون هیونگ و دعوت میکنی خونتو تو جام شرابش قرص تحریک کننده میریزی.
-ها؟

جین با صورت متعجب گفت و به تهیونگ و جونگکوکی که داشتن با خنده میزدن قدش نگاه کرد.
-شرطت همینه هیونگی.

عمرا اصلا قرار نبود همچین کاری بکنه، اون از سر اون شرط مسخره گذشته بودش و نمیخواست عملیش کنه. اون روز هم جوگیر شده بودش که شرط بسته بودش
-من اونکارو نمـ
-تو اونکارو میکنی هیونگ، وگرنه ما یه چیز دیگه میکنیم.
تهیونگ با بیخیالی حرفشو قطع کرد و بوسه ای از لبای جونگکوک گرفت.

Are you kidding me?Where stories live. Discover now