6.Help me please!

1.4K 164 4
                                    

نیمه‌های شب بود که جانگ‌کوک با حس گرمای شدیدی کنارش از خواب بیدار شد و تهیونگ رو دید که داشت با مالیدن خودش به جانگ‌کوک ناله میکرد.
.
.
جانگ‌کوک با مالیدن چشماش سعی داشت تا دیدش رو واضح‌تر کنه. با بهتر بررسی کردن موقعیت فهمیدم که تهیونگ بهش نیاز داره
"چی شده کوچولو؟"
جانگ‌کوک با صدای بم شده از خواب گفت

"ک-کوکی..کمک..اینجام درد میکنه"
تهیونگ با ناله گفت

"کجات درد میکنه کوچولو؟ درست بگو"
جانگ‌کوک با پوزخند گفت و به تهیونگ نگاه کرد..
تهیونگ با خجالت به دیک ورم کردش اشاره کرد و گفت "اینجام.."
ابروهای جانگ‌کوک به بالا حرکت کردن
"کمکت کنم؟"
جانگ‌کوک پرسید، منتظر اجازه دادن پسرک بود
تهیونگ به سرعت سر تکون داد و تایید کرد
جانگ‌کوک با انگشت ته ابروش رو خاروند؛ اگه موقعیت دیگه‌ای بود جانگ‌کوک حتما پسرک رو به خاطر استفاده نکردن از کلمات اذیت میکرد ولی خب اینبار دلش نیومد.
آروم به سمت تهیونگ رفت و گردنش رو بوسید، نمیدونست اجازه بوسیدن لب‌هاش رو داره یا نه ولی خب تهیونگ این اجازه رو خودش بهش داد. تهیونگ سرش رو بلند کرده بود و لب‌هاش رو روی لب‌هاش جانگ‌کوک نشونده بود و حرکت میداد. نه اینکه جانگ‌کوک اولین بارش باشه و یا بلد نباشه ببوسه اون فقط مطمئن نبود که کار درستیه یا نه..اما خب این ذهنیاتش با ناله‌ی تهیونگ عوض شد
"ک-کوکی لطفا منو ب-ببوس.. لطفا کمک کن بهم.."

جانگ‌کوک که دقیقا منتظر این اجازه بود شروع به بوسیدن لب‌های تهیونگ کرد. آروم لب ها، گونه‌ها و گردن تهیونگ رو می‌بوسید و به پایین میرفت.. ترقوه‌هاش رو بوسید و سمت نیپل تهیونگ رفت. نیپلاش ورم کرده بودن و تحریک شده بودن؛ یکی از نیپل‌ها رو با دستش به بازی گرفت و یکی دیگه بوسید و لب‌هاش رو دورش گذاشت. آروم می‌بوسید و گاز های ریز می‌گرفت و از ناله‌های تهیونگ لذت می‌برد
"آ-آهه کو-.. آههه گاز نگیر آه"
تهیونگ ناله کرد و ادامه داد
"کوکی بیشتر..بیشتر بهم بده.."

و خب این جمله باعث شد تا جانگ‌کوک بره سمت شلوارش که تقریبا از پاش دراومده بود.. شلوارش رو از پاش درآورد و به لباس زیرش نگاه کرد، خیس شده بود؛ قبلا که درباره هایبریدها تحقیق کرده بود فهمیده بود وقتی تحریک میشن، نه‌تنها پریکام از دیکشون بلکه مایعی از پشتشون هم به بیرون میاد.
آروم لباس زیر تهیونگ رو کنار زد.
-چه دیک کوچولو و بامزه‌ای داره-
جانگ‌کوک با خودش گفت و بعد دستش رو به سمت دیک کوچولوی تهیونگ برد و شروع به لمس کردنش کرد
"آهه کوکی..آههه ب-بیشتر.."
تهیونگ ناله کرد
جانگ‌کوک که دلش می‌خواست مزه‌ی تهیونگ رو بچشه، مشتاقانه زبونش رو سمت دیک تهیونگ برد و لیسی بهش زد..مزه بدی نداشت..آروم اون دیک کوچولو رو برد توی دهنش و شروع کرد به ساک زدن برای پسرک..
"آههه کوکی..آآآههه"
تهیونگ ناله کرد و جانگ‌کوک با فهمیدن اینکه تهیونگ نزدیک ارگاسمشه دستشو سمت بوتی نرمش برد و انگشتش رو روی سوراخ کوچولوش کشید. همونطور که دیک کوچولوی تهیونگ توی دهنش بود، به روی سوراخ تهیونگ هم ضربه میزد و انگشتش رو یه‌کم میبرد تو و می‌آورد بیرون و همین کار برای اومدن تهیونگ کافی بود!

My Little Kitten! | KookVWhere stories live. Discover now