هنوز توی راهروی دستشویی بودن که در باز شد و لیلی وارد شد
لیلی سلامی به جانگکوک کرد و جانگکوک فقط سریتکون داد"جانگکوک..این..این همون زنه..همونی که داشت با مادرخوندهت حرف میزد..این همونه.. قسم میخورم همونه.."
.
.
جیمین گفت و ادامه داد"این..این من مطمئنم که این همون زنه جانگکوک.."
"کدوم زن جیمین؟ از چی حرف میزنی؟"
یونگی پرسید
"همون..همون زنی که داشت با خانوم جئون حرف میزد..همون که داشت پشت گوشی برنامهی دزدیدن تهیونگ رو میریخت.."
جیمین گفت و هقی زد
جانگکوک با شنیدن این حرف خواست همون لحظه بره داخل دستشویی و لیلی رو بکشه بیرون ولی نامجون جلوش رو گرفت
"صبرکن کوک، بزار خودش الان میاد بیرون!"
"اون زنیکه..نامجون..فقط اگه آسیب بیشتری به تهیونگ زده باشن..از زندگی ساقطشون میکنم!"
جانگکوک جملهی آخرش رو فریاد زد که با بیرون اومدن لیلی از دستشویی مصادف بود.
◇◇◇◇◇◇
"آهه..لط-..لطفا به من..به من دست نزنید.."
تهیونگ ناله کرد و تلاش کرد تا مرد رو از خودش دور کنه
"نگران نباش بچه، من قرار نیست دست بزنم.. این وسیله قراره کار خودش رو انجام بده!"
مرد قهقههای زد و لرزش تهیونگ رو دید
بالاخره اون دیلدوی بزرگ داخل تهیونگ رو خارج کرد
"آه..اوم.."
تهیونگ آروم نالید
"نگران نباش..الان یه چیز دیگه بهت میدم که خالی نباشی.."
مرد با پوزخند گفت و باعث شد بغض راه گلوی پسرک رو ببنده
ویبراتور سایز متوسطی برداشت و اینبار که انگار مهربون شده بود، کمی اون رو به لوب آغشته کرد..
ویبراتور رو وارد پسرک کرد و با لذت به چهرهی جمع شدهی پسرک نگاه کرد
ریموت ویبراتور رو به دست گرفت و شدتش رو روی یدونه مونده به آخر قرار داد
"آهههه آه آه آهههه"
تهیونگ که انتظار همچین چیزی رو نداشت، نالهی بلندی کرد و خودش رو تکون داد
"انتظار همچین نالهای رو نداشتم هرزه کوچولو.. بزار تا داری لذت میبری فیلمی برای ددیت بگیریم و بفرستیم..دوستداری؟"
مرد نیشخندی زد و سمت دو دوربین رفت
یکی از دوربینهارو جلوی صورت پسرک و دیگری رو جلوی سوراخ پسرک قرار داد
YOU ARE READING
My Little Kitten! | KookV
Fanfictionچی میشه اگه دوستدختر جانگکوک گربه ای رو جلوی در خونهی پسر پیدا کنه و با اصرار به داخل خونه بیاره؟ اون گربه قطعا قراره جای اون زن رو بگیره! ••••• کاپل: کوکوی(اصلی) _ نامجین و یونمین(فرعی) ژانر: هایبرید_اسمات_بخشی از روزمره_فلاف و کمی انگست شروع: ۱...