🧁💍Sope Oneshots💍🧁

✨🌘Addicted 🌘✨

Ganer: Slice of life, Fluff

Couple: Sope

By cghfuo (🤭me🤭)

                        👣Hope you enjoy👣

(با آهنگ winter bear از کیم تهیونگ وانشات رو بخونید)

+شوگا هیونگگگگگ... درو باز کن...

کفش های کتونیش رو چند بار به هم زد و بند های شلوارک لی ش رو به بازی گرفت....
واقعا به اخرین حد از سر رفتگی حوصله ش رسیده بود و هیچ نمیدونست توی خونه چیکار کنه....
پس فقط طی یک تصمیم ناگهانی، از جاش بلند شد و با برداشتن ظرف های رنگی توی خونه چند تا خوراکی کیوت درست کرد تا بهونه ای برای سر زدن به دوست پسرش پیدا کنه....

خب اون.... هوسوک بود دیگه...
هیچ کس متعجب نمیشد حتی اگر ساعت چهار یا پنج صبح اون رو توی کمپانی میدیدن....
یا خوابش نمیبرد...
یا برای کار خودش اومده بود...
یا برای کار کل بچه های گروه....

+یونگیییی.... آیم یور هوپ ها.....

میدونست حتی به خودش اجازه نمیده که یک لحظه دست از کارش بکشه...
پس امکان دیدن صورتش هم کم بود....
ولی..... امید همیشه اولین دوست هوسوکی بود و هست....

در بلاخره باز شد و دست یونگی از اون طرف در نمایان شد و هوسوک هم فقط پلاستیک رو به انگشت های زیباش سپرد....

_ممنون هوسوک

و طبق انتظار پسر کوچیکتر، در رو هل داد تا بسته بشه....
اما انگار.... اونقدر این کار رو محکم انجام نداده بود...
چون حالا یک در نیمه باز رو به روی هوسوک کنجکاو بود و اون طرف در هم دوست پسری وجود داشت که پسرک میخواست حتی شده چند ثانیه به صورت یواشکی ببینتش...
خب تقصیری نداشت....
دلش بعد از سه روز تمام زندانی شدن یونگی تو اون استودیو توسط خودش، حسابی تنگ شده بود و...
الان حتی حاضر بود فقط سه ثانیه نگاهش کنه و بعد بره...

آروم در رو بدون هیچ صدای اضافه ای باز کرد و جسم یونگی رو تونست پشت اون همه مانتور گنده تشخیص بده...
قطعا اونقدر روی کارش تمرکز کرده بود که متوجه هیچ چیز دیگه ای نشه....

از پشت سرش آروم قدم برداشت و روی کاناپه ی آخر اتاق نشست....

صدای آهنگ کل وسایل اتاق رو داشت میلرزوند و هوسوک یه درصد هم نمیتونست درک کنه چرا یونگی فقط با یک سیم پرده ی گوشش رو پاره نمیکنه و این همه به خودش زحمت میده...

روی کاناپه دراز کشید و با چرخیدن روی شکمش، زاویه ی مناسبی رو برای دید زدن یونگی بوجود آورد...

میتونست قسم بخوره چشم هاش از این قرمز تر نمیتونستن بشن و طبق هزار جور بطری آب مختلفی که اونجا وجود داشت، حداقل سه روز کامل بود که چیزی نخوردع.....
و این.....
هرچند روی یونگی تاثیری نداشت ولی قلب هوسوک رو به درد میاورد...