های💛
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
-نفس عمیقی کشید
البته که اصلا حواسش به حرف های اون الفای میانسال نبود و تمام مدت به اون آلفای تخس خیره شده بود
پسری که تمام توجهش رو به الفای فرفری داده بود و گونش رو نوازش میکرد و قصد تموم کردن بی توجهی به الفاش رو نداشت
با حس رایحه ی عجیب اما اشنا چشم هاش رو برای پیدا کردن صاحب اون رایحه چرخوند و با دیدن سایه ی سیاه که به سرعت حرکت می کرد لبخند کوچیکی گوشه ی لب هاش نشست و ارومی اسمش رو زمزمه کرد- کلاوس مایکلسون
میدونست که اون خوناشام صداش رو شنیده پس اروم خندید و منتظر موند تا از قسمت تاریک سالن بیرون بیاد
کلاوس با شنیدن اسمش از زبون اون الفا اهی کشید و چشم هاشو چرخوند و با ول کردن بدن بی جون دختری که چند دقیقه قبل گرسنگیش رو برطرف کرده بود گوشه ای از سالن به سمت اون مرد قدم برداشت= اوه مالیک خوشحالم که دوباره میبینمت
- ولی ظاهرت چیز دیگه ای نشون میده مایکلسون
ک : اوه واقعا؟ که اینطور
درسته ...
الان دلم میخواد یه مشت محکم تو صورتت خالی کنم و بعد تمام خونتو زیر زبونم بکشم
شرط میندم طعم خوبی داری..
و زبونش رو روی نیش هاش کشید
اما کسری از ثانیه اون دو هم رو به اغوش کشیدن و با خنده از هم جدا شدن
- میدونی حرفت جالب بود
و نیشخندی روی لب هاش نشست
= چی تو سرت میگذره مالیک؟
با اخم به اون مرد خیره شد و با فهمیدن اصل موضوع از نگاه اون الفا چشماش گرد شد= تو زیادی منحرفی مالیک
و بعد از تنه زدن به زین به سمت تریپلت ها قدم برداشت
راجر که تمام این مدت به اون دو نفر خیره شده بود دوباره به سمت ادوارد برگشت: تو اون مردو میشناسی؟
و با دست به اون غریبه اشاره کرد
* ..اون فقط یه دوسته
: اوه...
= ادوارد استایلز
* نیکلاوس
و نگاه جدیش رو روی اون خوناشام نگهداشت
: نیکلاوس؟
با حس نگاه سنگینی رو خودش سرشو برگردوند و با یک جفت چشم کهربایی که برق میزدن رو به رو شد که به ارومی نزدیکتر میشد
= هی دارلینگ
: با گرفته شدن دستش به قصد بوسیده شدن سریع دستش رو عقب کشید و با اخم پرنگی به مرد خیره شد
= نیشخندی زد و سرش رو برای تایید حرف پسر تکون داد
درسته.. نیکلاوس مایکلسون یک اصیل زاده ی بزرگ
و میتونم اسمت رو بدونم کیتن
: کیتن؟
اوه مرد باید تا الان فهمیده باشی که من یه الفام
پس باهام مثل یه امگا رفتار نکن مستر مایکلسون
=کاملا شبیه برادرتی
و بعد به آلفای کنارش نگا کرد
مگه نه زین؟
-مرد که تا الان سکوت کرده بود لبخند کوچیکی زد
از اونجایی که برادر و میتمه باید هم شبیه باشه
:سعی داشت لبخندش رو که بخاطر کلمات زین که نشون از مالکیتش رو میداد رو پنهون کنه و خب موفق هم شد و با همون حالت جدی که داشت خودش رو معرفی کرد
راجر مالیک..
=پس تو راجر مالیک هستی
پسری که زین نزدیک بود بخاطرش همه رو به کشتن بده
- کلاوس بهتره فاصله ت رو حفظ کنی تا اتفاق بدی نیوفته
خیره به اون دو نفر غرید
= کامان زین اروم باش من به برادرت اسیب نمیزنمو بعد از اینکه چشمکی به اون آلفای کیوت زد و با نیشخند روی یکی از صندلی ها نشست و مشغول صحبت با تریپلت ها شد
و همچنان راجری که با چشمانی گرد به اون خوناشام خیره شده بود و زین سعی میکرد گرگ درونش رو اروم کنه تا کار اشتباهی ازش سر نزنه....
با رسیدن به سالن نمایش اخمی کرد
با دیدن راجر که با حالت لوسی خودش رو به اون الفای فرفری چسبونده بود اهی کشید و چرخی به چشماش داد
بعد از تایم کوتاهی با دیدن صندلی خالی اروم به سمتش رفت" شان..اونا..
' میدونم لویی... ساکت باش تا خودم بجای الفای حقیقیت بفاکت ندادم..تا با شکم برامده تو دانشگاه راه..
° هی....دو امگا به سمت صدا برگشتن و با دیدن اون فرد و استشمام رایحش نگاه متعجبشون رو به چشم های اون دختر دوختن
° عام بویز اونجا صندلی خالی ی دیگه ای نبود پس..میتونم اینجا بشینم؟
ش . ل : البته...عام
° هوپ مایکلسون
' واو مایکلسون ها
° خودتو معرفی نمیکنی
' شان مندز
" تو باید دو رگه باشی چون به جز رایحه ی گرگینه ها رایحه ی عجیب دیگه ای رو هم داری° اوه درسته
خوناشام ها
رایحه ی دوم منه
پدرم کلاوس مایکلسون هم یک اصیل زاده ی دورگس..عا
' لویی..لویی تاملینسون
واو جالبه
° اوه ..تاملینسون
درسته
داشتم میگفتم...
از نظر لویی اون دختر خیلی باحال بود و همینجوری داشت از زندگی و اصیل بودن خانوادش میگفت که یهو با تعجب برگشت سمتش و لویی حاضر بود قسم بخوره که اگر بیشتر تو حالت میموند چشم هاش از حدقشون میزدن بیرون
° تو..تو یه گرگ ابی..
و لویی تونست برق چشمای اون دختر رو ببینه
' لعنتی تو...
° من میتونم گرگ درونت رو ببینم لویی.. یه امگای ابی...
و این..فوق العادس..~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خب خب خب
دیگه قراره منظم اپ کنم
حواسم هست کامنت نمیزاریننناا
بزارید منم مشتاق میشم تا زودتر اپ کنم
پسس
ووت و کامنت
یادتون نرههه💚🖤~
YOU ARE READING
𝐵𝐿𝑈𝐸 𝑊𝑂𝐿𝐹
Werewolf𝐵𝐿𝑈𝐸 𝑊𝑂𝐿𝐹 ما امگامونو پیدا کردیم اما..اما..اون یه گرگ ابیه ... 💚💙 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐥𝐚𝐫𝐫𝐲 (𝐭𝐫𝐢𝐩𝐥𝐞𝐬𝐭 /𝐥𝐨𝐮𝐢𝐬) (𝐳𝐚𝐲𝐧/𝐫𝐨𝐝𝐠𝐞𝐫/𝐥𝐢𝐚𝐦)_(𝐬𝐡𝐚𝐰𝐧/𝐧𝐢𝐚𝐥𝐥) 𝐠𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝐫𝐨𝐦𝐞𝐧𝐬 . 𝐨𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬 . 𝐬𝐦𝐮𝐭...