Part 9

67 18 17
                                    

من‌ امده ام وای وای
من امده ام💃🏻
با
پارت 9

💛💙

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

وقتی صحبت های مدیر به پایان رسید با بی حوصلگی سرش رو بین دانشجو هایی که از سالن خارج میشدند چرخوند تا سرگرمی برای خودش پیدا کنه و با دیدن هوپ که مشغول صحبت با دو غریبه بود نیشخند شیطانی زد
:اروم بعد از بوسیدن گونه ی ادوارد و بیشتر حرص دادن الفاش از بغل الفای فرفری بیرون اومد و به سمت اون دختر قدم برداشت
هوپ با جمعیتی که روبه روش بود متوجه پسری که پشتش ایستاده بود نشد اما با حس دندون هایی که پوستش رو شکاف میدادن چشم غره ای از سر کلافگی رفت و در کسری از ثانیه پشت پسر قرار گرفت

°فکر نکن چون حواسم پرته میتونی هر غلطی دلت خواست بکنی گرگ کوچولو
و تا اومد با فرو بردن نیش هاش روی مارک الفاش
گازش رو تلافی کنه پسر آلفا اون رو به دیوار پشتش کوبید و چرخی زدو روبه روش قرار گرفت
:اوه واقعا مایکلسون؟ اما میدونی که من هرکاری دلم بخواد میکنم
°جدی؟ حتی وقتی که الفات داره با یه دختر لاس میزنه
:آره.. صبر کن ببینم.. چی گفتی؟
و با برگشتن راجر به سمت دیگه و پرت شدن حواسش هوپ هم از فرصتی که گیرش اومده بود نهایت استفاده رو برد نیش هاش رو وارد قسمتی که مارک الفا رو داشت کرد و گازش گرفت و بله درست حدس زدین این صدای داد گوش نواز راجر بود که کل سالن رو پر کرده بود

زین با شنیدن صدای راجر با حالت خشمگینی از جاش بلند شد اما با دیدن صحنه ی رو به روش به سمتشون دویید
اون روی پسرش حساس بود
راجر که دادش تبدیل به جیغ شده بود با صورتی جمع شده از درد به اون دختر التماس میکرد تا ولش کنه
که ناگهان با فرو رفتنش تو بغل الفاش فهمید که در امانه

- حالت خوبه لاو
: بودم تا قبل از اینکه اون خوناشام وحشی گازم بگیره
° ودف ..حواست به کلمه هایی که از دهنت بیرون میاد باشه گربه ی لوس
و اخم غلیظی کرد
راجر هم کم نیاورد و شروع کرد به درآوردن ادای هوپ
: حیویسیت بی کیلیمی هییی کی ایز دیهینیت بییرین میید بیشی گیربیه لیس
اما با غرش الفا هر دو سکوت کردن

- جفتتون همین الان بس کنید
هنوزم دلیل این دعواهای مسخرتونو رو نمی‌فهمم وقتی که پنج دقیقه بعدش مثل دوتا کوالا بهم میچسبینو حس مالکیت محکمی بهم دارین
و سرش رو از روی تاسف تکون داد
هوپ با اخم هوفی کشید و سرش رو برگردوند اما با دیدن دوتا ام ای متعجب لبش رو گاز گرفت تا نخنده

° هی.. بویز..؟
الفا و پسرک توی بغلش با شنیدن جمله ی دختر آلفا با کنجکاوی رد نگاه اون دختر رو دنبال کردن و با دو پسر مواجه شدن
راجر با دیدن امگا ی رو به روش ابروهاش از تعجب زیاد بالا پرید
اون پسر فقط زیادی برای امگا بودن خوشگل بود
اما میدونید راجر کسی نیست که از آدم هایی که میبینه تعریف کنه مخصوصا اگر اون فرد براش یه غریبه باشه اما خب  کرمش رو به مقدار زیاد میریزه و در میره
و بله از همین الان شروع شد

𝐵𝐿𝑈𝐸 𝑊𝑂𝐿𝐹Where stories live. Discover now