💛
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
°با دور شدن مالیکا و رفتن تریپلت تصمیم گرفت صحبتی با پدرش داشته باشه
ثانیه ای بعد کنار پدرش بود°نمیخوای دست از دید زدن سالن خالی برداریو یکم بهم توجه کنی پدر؟
=اوه لاو تو همین الانشم تمام توجه من رو برای خودت داری
°اما تو مدام به گوشه ی سالن خیره شدیکلاوس با شنیدن لحن کلافه ی دخترش لبخندی زدو نگاهش رو بهش دوخت
=خب؟
°عام من امروز دوستای جدیدی پیدا کردم و باید بگم..گاد..اونا پرفکتن
حتی برادر راجر برای حضورشون تو جشن امشب درخواست کرد
فکر کنم بهتره برای شام به خونه دعوتشون کنیم
=اوه این عالیه دارلینگ
نیشخندی زد
=منم دوست دارم دوست های جدیدت رو ملاقات کنم و البته نمیتونم برای لحظه ای که خون شیرینشون رو از
از تنشون بیرون میکشم صبر کنم
°میدونی که نباید اونارو به عنوان شامت درنظر بگیری
دفعه های قبلی رو فراموش نکردم پدر=لبخندی زد
°و یچیز دیگه
اونا امگان و من باید به عنوان دوست الفاشون ازشون محافظت کنم
یادته پدر؟
این حرفی بود که نیکلاوس مایکلسون بزرگ بهم زد
و با تقلید از صدای پدرش شروع به صحبت کردن کرد
°تو یک الفایی و محافظت از خانواده و دوست در اولویت توعه
پس اولیوتت رو همیشه بخاطر داشته باش هوپ مایکلسون
و کلاوس در حالی که اروم میخندید با چشم های کهربایی درخشانش دختر جوان رو به روش رو تحسین کرد
هوپ زیادی باهوش بود
البته که اون یه ومپایر و ..یه الفای قدرتمند بود.....
با حس گرمی و تشنگی زیاد چشم های خوابالودش رو باز کرد و به اطرافش نگاهی انداخت و با به یاد اوردن همه چی با هول به سمت موبایلش خیز برداشت و با دیدن ساعت و اینکه هنوز تایمی برای استراحتشون مونده بود نفس اسوده ای کشید
کاملا تشنگیش رو فراموش کرده بود
به سمت دو قل دیگه برگشت و با دیدنشونکه بهم گره خورده بودن
خنده ی ریزی کرد و به سمت سرویس گوشه ی اتاق رفت تا ابی به دست و صورتش بزنه
بعد از صاف کردن کتش با شنیدن صدای مارسل لبخندی زد
^هز؟
_بله مارسی؟
^هنوز وقت داریم؟
_یپ
هنوز یکم وقت برای استراحت دارید پس فعلا بخواب مارسی
من باید برم به چنتا کار رسیدگی کنم
میبینمت مارسیو بعد از بوسه ی کوتاهی از اتاق خارج شد
به سمت سالن رفت
و نایلی رو دید که مشغول صحبت با دستیارش بود
اما تشنگیش باعث شد تغییر مسیر بده و به سمت میز نوشیدنی ها بره........
لیامی که هنوز مشغول صحبت با نایل بود با ضربه دست هری به شونش به سمتش چرخید
×اقای استایلز؟
چیزی شده؟
_اوه لی راحت باش و هری صدام کن و خب اره میخام ترو با یکی اشنا کنم
معذرت میخام نایل اما دستیارت رو برای چند دقیقه قرض میگیرم
و بعد از چشمکی که به نایل زد دستش رو پشت کمر امگا گذاشت و اون رو به سمت سالن راهنمایی کرد~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خب من قرار بود بهتون عیدی بدم
سه تا پارت جدید اپ شد
و این پارتم به عنوان عیدی میدم بهتون💛🖤~

KAMU SEDANG MEMBACA
𝐵𝐿𝑈𝐸 𝑊𝑂𝐿𝐹
Manusia Serigala𝐵𝐿𝑈𝐸 𝑊𝑂𝐿𝐹 ما امگامونو پیدا کردیم اما..اما..اون یه گرگ ابیه ... 💚💙 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐥𝐚𝐫𝐫𝐲 (𝐭𝐫𝐢𝐩𝐥𝐞𝐬𝐭 /𝐥𝐨𝐮𝐢𝐬) (𝐳𝐚𝐲𝐧/𝐫𝐨𝐝𝐠𝐞𝐫/𝐥𝐢𝐚𝐦)_(𝐬𝐡𝐚𝐰𝐧/𝐧𝐢𝐚𝐥𝐥) 𝐠𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝐫𝐨𝐦𝐞𝐧𝐬 . 𝐨𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬 . 𝐬𝐦𝐮𝐭...