Part 11 (end)

586 111 42
                                    

درست از وقتی که لباس هاشون رو برای مراسم انتخاب کرده بودن و به خونه برگشته بودن جونگین گوشه مبل کز کرده بود و هیچ حرفی نمی زد.

مشخص بود که استرس داره و ذهنش درگیره، جوری که با انگشت هاش بازی می کرد و چند دقیقه یک بار نفس عمیق می کشید نشون دهنده این بود که جونگین برای شروع این مرحله جدید از زندگیشون به شدت مضطربه و سهون بهش حق می داد.

هیچ چیز زندگی اونا عادی نبود و درگیری های ذهن جونگین درگیری های ذهن خودش هم بودن.

"به چی فکر می کنی؟"

جونگین با شنیدن صدای سهون به سمتش برگشت و به سختی لبخندی روی لب هاش نشوند تا اضطرابش رو مخفی کنه. به قدری غرق فکر کردن شده بود که حتی متوجه نشد که چند دقیقه‌ست سهون کنارش نشسته و بهش خیره شده.

"به هیچی."

بعد از گفتن حرفش نگاهش رو سریع از سهون گرفت و سرش رو پایین انداخت. دروغ می گفت، به چیزهای زیادی فکر می‌ کرد. به آینده ای که نمی دونست چطور قراره پیش بره و همین طور مراسمی که نمی دونست اون جوری که می خواد پیش می ره یا نه.

"به من نگاه کن."

صدای محکم سهون، جونگین رو مجبور کرد که یک بار دیگه سرش رو بلند کنه و به مرد کنارش خیره بشه. لحن سهون جدی شده بود و نشون دهنده این بود که به راحتی فهمیده که داره دروغ تحویلش می ده و از جواب دادن طفره میره.

"می ترسی؟"

جونگین جوابی برای سوال سهون نداشت، در واقع این حرف درست بود که می ترسید.

سهون یه آدم غیر قابل پیش بینی بود و شغلش باعث می شد ترسش همیشه همراهش باشه اما اون کسی بود که خودش با علم کامل به این موضوع انتخابش کرده بود، پس نمی تونست کس دیگه ای رو سرزنش کنه.

با وجود تمام این ها جونگین سهون رو دوست داشت و این چیزی بود که باعث می شد چشمش رو روی همه چیز ببنده و ریسک این زندگی و رابطه رو قبولش کنه.

"حدسشو می زدم، می دونستم به این سادگی ها قرار نیست اون اتفاق از ذهنت پاک بشه."

سهون وقتی سکوت جونگین رو دید با صدای آروم گفت و عصبی خندید. چرا فکر می کرد همه چیز به همین سادگی قراره تموم بشه؟ هنوز راه درازی در پیش داشت که اعتماد جونگین رو کاملا بدست بیاره.

"من خیلی تلاش می کنم که بهش فکر نکنم، چون یه فرصت دیگه به خودمون دادم. خودم خواستم که یه بار دیگه به خودم و خودت شانس بدم و دلم نمی خواد با ترس و اضطراب همه چی رو خراب کنم ولی...دست خودم نیست."

Not You (SeKai) <completed>Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin