جنی ویو: صبح با تابش نور خورشید از خواب بیدار شدم. رفتم تو دستشويی و کارای لازمو انجام دادم. لباس ست صورتی و سفیدمو در اوردم و لباس مدرسرو جایگزینش کردم.
رفتم پایین و مامانمو دیدم که درحال درست کردن صبحانه بود. از پشت بغلش کردم. علامتا:جنی+|مامان جنی× +صبح بخیر مامان ×صبح بخیر قشنگم. برو بشین الان برات صبحونتو میارم. +اکی اوما رفتم روی صندلی نشستم مامانمم اومد رو صندلی روبه روییم نشست. صبحونه رو خوردم رفتم تو اتاقمو کیفمو برداشتم. از در خونه خارج شدم و راهی مدرسه شدم. نزدیکای مدرسه درحال فکر کردن به بابام بودم که با حس افتادن بخودم اومدم +اااخ چشمامو باز کردم که دیدم دست یه پسر جلوم دراز شده. دستمو گذاشتم تو دستشو بلند شدم. علامت ته- -دفعه بعدی بیشتر حواستو جمع کن +... رفت. منم راهمو ادامه دادمو وارد مدرسه شدم. از در مدرسه که وارد شدم لیسا رو دیدم. دوست بچگیم که تا همین الان باهام مونده. با دو اومد سمتم علامت لیسا* *انیونگ اگلی +انیونگ مای باترفلای *چخبر. سالمی. غذاهاتو بموقع میخوری؟ +چرا بحثو کشوندی سمت غذا اسکل._. *نمیدانم سرگرم حرف زدنو اسکل بازی بودیم که زنگ خورد با لیسا وارد کلاس شدیمو رفیتم سرجامون نشستیم هنوز معلم نیومده بود پس نشستم یکم تست حل کردم مشغول تست زدن بودم که وجود یکیو بالا سرم حس کردم
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.