نگاهمو از برگه گرفتم و به بالا دادم. همونطور که حدس میزدم یونا و دارو دستش بودن.
علامت یونا"
"اوو میبینم که داری تست حل میکنی.برا امتحانه ن؟
+اگه چشمای کورتو باز کنی میبینی ک هرروز تست حل میکنم.و بله برا امتحانه
"اها.اميدوارم نمره خوبی بگیری.(تمسخر امیز)
+همچنین(با لبخند زوری و فیک ازونایی که دهن تا رو چشم میره🌚)
رفتن. بخاطر وضعیت مالیمون همیشه مسخره میشدم. و تنها کسی که طرفم رو میگرفت لیسا بود. لیسا تنها دوستی بود که از بچگی تا الان باهام دوست بوده و بخاطر وضع مالیمون باهام موند. بگذریم برم سراغ ادامه تست.
بعد چند مین
معلم اومد و برگه های امتحانو پخش کرد. همه سوالارو حواب دادم ولی سوال اخرو گیر کرده بودم. قشنگ یادمه صفحه ۷۴ زیر نکته شماره ۴ نوشته بود. تازه جوابشم تو خط ۷ بود. سوال اخرو جواب ندادمو برگمو تحویل دادم. انگار امروز فقط این امتحانو داشتیم و من نمیدونستمو همه وسایلو اوردم:'). پس رفتم کیفمو از تو کلاس برداشتم رفتم خونه.
صدای بابا از تو خونه میومد
+خیلی عجیبه که بابا دوستاشو بار رو ول کرده و اومده خونه. ول کن حتما دوباره پول لازم داره اومده از مامان بگیره*تو ذهنش
کلید انداختمو وارد خونه شدم. بابا با دیدن من سریع اومد طرفم مامانمم اومد.کپ کرده بودم که با حرف بابا به خودم اومدم
علامت باباش٪
٪ ۵۰۰ دلار میخوام
+سلام.خوبم بابا خودت چطوری.
٪ کشش نده داری یانه؟
+انتظار داری اونهمه کار خوبی ک برامون نکردی رو جبران کنم؟
٪ من پدرتم و هرکادی میگمو باید انجام بدی چون وظیفته
+اهاا.پس وظیفه فرزند دادن پول ب پدرشه تا بره برا خودش هر غلطی دلش میخواد بکنه.پدرشم در عوضش ی هفته کامل ن براش پول بزنه ن بهشون سر بزنه.وقتی درست برام پدری نمیکنی انتظار داری چجوری برات جبران کنم؟اصلا چجوری روت میشه بیای بگی پول میخوام؟؟
دستشو بلند کرد چشمامو بستمو مثل همیشه سوزشی رو روی گونه سمت راستم حس کردم.بغض خاموشمو خفه کردمو با صدای ضعیفی گفتم
+من فعلا پول ندارم.۵۰۰ دلارم پول کمی نیس.حقوقی که من میگیرمم حتی ربع این نیس.برو از یکی دیگه پول بخواه.
گفتمو رفتم تو اتاقم.پدرمم انگار رفت پی کار خودش.سرمو کردم توی بالشتمو جیغ کشیدم.بعدم بغمو شکستمو اروم گریه کردم.متوجه نشدم ولی خوابم برد
YOU ARE READING
𝘀𝗮𝘃𝗲 𝗺𝗲 𝗶 𝗳𝗲𝗹𝗹 𝗶𝗻 𝗹𝗼𝘃𝗲
Fanfiction𝑎𝑖𝑚𝑎𝑟,𝑎𝑚𝑜𝑢𝑟 ---------- بهتره کاری باهام نداشته باشی وگرنه بد میبینی جوجه... چجوری یک ساله منو مست خودت کردیو خبر نداری...؟ بیصبرانه منتظرم جواباتو بشنوم... تو داری عاشقش میشی.مطمئن باش این چیزی بجز عشق نیست... اگه فقط همکلاسی بودیم که بهت...