𝟴

143 19 11
                                    


از اتاق آواز خارج شدم و رفتم جایی ک با کوک قرار گذاشته بودم
داشتم میدوییدم ک سریعتر برسم.بعد از یکم دویدن بهش رسیدم.
دست به سینه وایساده بود و تتو های از تو استینش زده بود بیرون.به تتو هاش دقت نکرده بودم خیلی جذابنن.
*خب...رسیدمم...سوالت...چیه(با نفس زدن)
/یکم نفس بگیر بعد
*(یکم نفس گرفت)الان اوکیم
/اینجا نمیتونم بگم باید بریم یجا دیگه
*اهه یه سواله دیگه باشه بریم
کوک بلند شد و منم دنبالش رفتم.رفت توی یه اتاق درم بست
*خب.بپرس
/سوالم فقط ی جواب داره اره یا نه
بهم نزدیک شد.جوری نزدیک شد که نفساش میخورد تو صورتم
*خب نمیخوایی بپرسی
/میپرسم بموقش
قلبم داشت تند تند میزد.
*کوک سریع سوالتو بپرس
/عجله داری نه!منم برای گرفتم جوابم عجله دارم لیتل گرل
*کوک ما فقط همکلاسییم نباید با این اسما صدام کنی
/همکلاسی؟
*بله.
/(تک خنده عصبی)
/اگه فقط همکلاسی بودیم که بهت حس نداشتم لعنتیی.یک ساله تمومه الافتم میفهمی؟از روز اولی که وارد کلاسمون شدی بهت حس پیدا کردم.برای ی بیلیارد میخره اینقدر تلاش کردم اخرشم میگی فقط همکلاسییم.چرا نمیخوایی اینو بفهمی من دوستت دارم.الانم سوالمو رک و راست ازت میپرسم.بهم حسی داری؟فقط بگو اره یا نه
کوک ویو:
چشمای پر از اشکمو بستم که یچیزی رو روی لبام حس کردم.چشمامو که باز کردم دیدم لیسا قدشو بلند کرده و داره منو میبوسه.چیزی نگفتم و فقط همکاری کردم.بلندش کردمو گذاشتمش رو میز.بعد از چند مین تموم شد و لب زدم
/الان جوابم چیه؟فقط خواستی بیشتر عذابم بدی یا این جوابم بود؟
*خودت فکر کن.اگه حسی نداشتم چرا باید ببوسمت؟
/فقط برای بیشتر عذاب دادنم
سرشو نزدیکم کرد
*نه مستر جئون.هر حرفی که زدی حرف دل منم بود.منم دقیقا از همون موقعی که وارد کلاست شدم بهت یه حسی پیدا کردم که اسمشو نمیدونسم ولی میدونستم ارامش داره برام.میفهمی؟حسامون مشترکه جئون
گونشو بوسیدم و اوردمش از رو میز پایین.
*امیدوارم خواب نباشمم
سرشو چند ثانیه بوسیدم
/دیدی خواب نیستی میس مانوبان
*عایشش.ایکاش خواب بود میتونستم بهتر اعتراف کنمم:|
/اعترافو ک من کردم بیب.ولی انگار خیلی رو تتو هام کراشیدیا
*عاا نه اصلانم اینطور نیستت(پشتشو کرد ب کوک:||)
/باشه بابا قهر نکن بانی.(لیلیو برگردوند سمت خودش و بغلش کرد:'))
ایندفعه لیسا پسم نزد جالبه:"/
*بنظرت الان جنی شک نمیکنه ک نکشتیم؟
/نمیدونم.شاید.اخه شاید بخوام بکشمتت
*وایی کمک مستر جئون میخواد منو بکشه(با لحن مسخره و سم)
بعدم لیسا دویید کوکم دنبالش میدویید.(عین بچه دوساله عا ک تازه دزد و پلیس یاد گرفتن)
بعد از ۱ مین دویدن بلخره رفتن پایین.
لیسا رفت پیش جنی کوکم رفت پیش ته
جنی روی مبل مخملی قهوه ای رنگی نشسته بود . لیسا هم رفت کنارش نشست و همه چیزو از اول تا اخرش براش تعریف کرد
+هعییی پس قصه شما دوتا تموم شد سیسی؟
*اره سیسی
+خوشبخت شین سیسی
*گمشو سیسی
+باشه سیسی
*بوس بهت سیسی
+سیسی
*سیسی؟
+حس میکنم الان کارائوکه تموم میشه سیسی
*ساعت چنده سیسی
+نمیدونم سیسی تو ساعت دستته سیسی کوری سیسی؟
*ع حواسم نبود سیسی
+خو چنده سیسی
*11:45 سیسی
+اوو دیره سیسی باید بریم سیسی
*اکی سیسی
+برو ی سر ب ماشین بزن سیسی
*اکی سیسی
لیسا ویو:
رفتم ماشینو چک کنم که دیدم یکی زده پنچرش کرده.
*واییی حالا چ غلطی باید بکنم
رفتم داخل ب جنی گفتم ماشین پنچر شده پنچرگیریم تعطیله.
+حالا باید چیکار کنیمم؟
*نمیدونمم
داشتیم حرف میزدیم که دیدیم کوک و ته دارن از سالن خارج میشن.
*ماشین ما پنچره اونام ک ماشین دارن میتونیم با ماسین اونا بریم؟
+عمرا من با ماشین عنیونگ نمیام
*پس میخوایی چیکار کنی؟یونام ک مشکل داره باهات عمرا برات ماشین بگیره.تنها راهش همینه
+خب تو برو من نمیام
*غلط میکنی فک میکنی اینجا ولت میکنم باهام میای و بغل خودمم میشینی هواتو دارم
+باشه ولی فقط بخاطر تو دارم میاما
با جنی رفتم پیش ته و کوک و قضیه رو تعریف کردیم اونام قبول کردن.وقتی خواستیم سوار شیم ته گفت
-لیسا و کوک شما دوتا عقب بشینین جنی بیاد بقل من بشینه
+واا.الان مثلا کوک باید بیاد کنار تو بشینه من برم پیش لیسا
-همینکه گفتم.میای پیش من میشینی
جنی رفت بقل تهیونگ نیشت منو کوکم عقب نشستیم
جنی ویو:
بزور بقل ته نشستم.مرتیکه سمج(با پسرم درست حرف بزن:/).نمدونم چرا قفلی زده رو من ول نمیکنه.عاقا ولم کن عایشششش.توی راه هی دستشو میزاشت رو پام ولی خداروشکر شلوارم بلند بود.
+نکن
-چی
+میگم نکن
-چی نکنم
+دستتو نزار رو پام
-بهت ک گفتم هرکار دوست دارم میکنم باید عادت کنی
+مگ اسباب بازیتم ک میگی هرکار دوست دارم میکنم
-اسباب بازیم نیستی...
+پس عین ادم باهام رفتار کن
-حرفم تموم نشده بود خانم کیم.یاد بگیر وسط حرف کسی نپری
+یاد بیگیر ویسط حیرف کیسی نیپری(مثلا داره اداشو در مياره:'||)
-ادای کسیو در اوردن کار قشنگی نیستا
+نمیخواد بم ادب یاد بدی
-ننه بابات ک یاد ندادن حداقل عین ادم رفتار کن
*عههه.خفه شین دیگه.دودقه نمیتونین عین ادم رفتار کنین؟
+...
-میس مانوبان شما سرت تو کار خودت باشه
*(پوکر)
/خودتو قاطی این بحثا نکن(تو گوش لیلی)
*باشه(اروم)
راوی ویو:
بعد از چند مین رسیدن خونه کوک.کوک از تو ماشین اومد بیرون وقتی میخواست درو ببنده یچیزی یادش اومد
/تو نمیای خونم(روبه لیسا:/)
*نمیدونم مامانو بابات...
/من خودم تنها اینجا زندگی میکنم مامان بابام امریکان
*امم...
لیسا میخواست حرف بزنه ک کوک در ماشینو بازتر کرد و دست لیسا رو کشید که از ماشین اومد بیرون
/ته تو برو مرسی
تهیونگ ماشینو روشن کرد و حرکت کرد
*مگ من موافقت کردم؟
/نه ولی من بجات تصمیم گرفتم
*...
*لباسمو چیکار کنم؟
/لباس منو میپوشی
*باشهه
کوک رفت تو خونش لیسا هم دنبالش رفت.
(یکم بریم پیش تهنی ببینیم چیکار میکنن:"/)
تهنی هنوز تو ماشین بودن . ته داشت میرفت خونه خودش.جنی نمیدونست و فکر کرد داره از یه راه دیگه میرسونتش.ولی ته از شهر خارج شد
+راه خونه مد از این طرف نیس کجا داری میری
-خونه خودم
+چیییی.راهو عوض کن منو برسون خونمون
ته براهش ادامه داد
+مگ بهت نگفتم راهو عوض کن.کری ؟
بازم ته حرکتی نکرد.جنی عصبانی شد:/
+میگم راهو عوض کن منو برسون خونمون.میشنوی؟
ته با عصبانیت ماشینو یجا پارک کرد
- وقتی دارم رانندگی میکنم دهنتو ببند.
+دارم بهت میگم راهو عوض کن منو برسون خونمون محل نمیدی براهت ادامه میدی انتظار داری چ غلطی کنم.
-انتظار دارم دهنتو ببندیو منتظر بمونی ببینی چ غلطی میخوام بکنم
جنی دیگه حرفی نزد تهیونگم راهشو ادامه داد .
بعد از حدود نیم ساعت رسیدن به یه عمارت.ته ماشینو تو پارکینگ خونش پارک کرد
از ماشین پیاده شد و رفت در ماشینو برای جنیم باز کرد
-پیاده شو
+منو کجا اوردی...
-حرف نزن پیاده شو(با داد)
جنی دیگه چیزی نگفتو پیاده شد
جنی ویو:
با دادش تنم لرزید دیگه چیزی نگفتم و پیاده شدم
ته داشت میرفت تو یه اتاق منم همراهش رفتم.وقتی وارد شدم در اتاقو بست
....
میدونم که اینم قرار نیست حمایت بشه:)

میدونم که اینم قرار نیست حمایت بشه:)

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
𝘀𝗮𝘃𝗲 𝗺𝗲 𝗶 𝗳𝗲𝗹𝗹 𝗶𝗻 𝗹𝗼𝘃𝗲Where stories live. Discover now