𝟳

182 15 0
                                    


صبح حدود ساعتای ۱۱ از خواب بیدار شدیمو صبحونه خوردیم.بعدم لباس عوض کردیمو رفتیم پاساژ تا خرید کنیم
من یه لباس کرمی با یه شلوار قهوه ای خریدم که با ساعت قهوه ای ستشون میکنم
کوک هم یه شلوار جین طوسی با یه کت کوتاه خاکستری ک زیرش ی لباس کاملا سفید میپوشی خرید.
خریدامونو ک کردیم از پاساژ خارج شدیم
/قراره حسابی دختر کش بشیم یونو؟
-یس ای نو
/(بسی قیافه سم)
-(اینم بسی قیافه سم)
راوی ویو:
بعد از چند ثانیه سم بازیاشون تموم شد و رفتن سوار ماشین شدن.
بعد چند مین رسیدن خونه و گیم زدن
جنی ویو:
از خواب بیدار شدم رفتم دسشویی کارای لازمو انجام دادم و رفتم ناهار خوردم.بعد از ناهارم رفتم پاساژ خرید کنم.یه شلوار بگ سیاه با یه لباس یقه اسکی سیاه همراه آل استار سیاه و یه عینک جنتل مانستر و ی کلاه باکت خریدم . از مغازه خارج شدم ک همونجا لیسا رو دیدم
لیسا ویو:
داشتم توی پاساژ دنبال یه لباس خوب برا کارائوکه میگشتم ک چشمم خورد به ی لباس آبی و سیاه.لباسش آستین نداشت و با یه شلوار آبی کاملا ست میشد . رفتم خریدمش از مغازه که اومدم بیرون جنیو دیدم . دویدم سمتشو بغلش‌ کردم.
*سلام اگلیی
+علیکم السلام باترفلای
*سیسی چی خریدی
+بزودی میبینی
*عاح سیسی ی حسی بم میگه خیلی داف میشی
+عاح حست درست میگه بیب
*جون
+خو گمشو خونتون میکاپ کن شاید بختت باز شد شانست گرف کوک ازت خوشش اومد
*توعم همینطور
+منکه رو کوک کراش نیستم ی بنده خدایی کراشه
*خو رو کی کراشی
+رو بابات
*هنن گمشو اسکل
+توعم همینطور
خنده ارومی کردیمو رفتیم از پاساژ بیرون
*پرش زمانی تو خونه جنلیسا
هردوشون یه میکاپ ساده کردن . به لبای قلوه ایشون رنگ زرشکی بخشیدن.به پوست نرم و لطیفشون کرم زدن و یکمم سایه تیره تر از رنگ پوستشون
لیسا یه بوس برا خودش تو اینه فرستاد و سوار ماشینش شد و رفت دنبال جنی
جنیم رفت پایین منتظر لیسا شد.وقتی لیسا رسید سوار ماشینش شد و باهم راهی کارائوکه شدن.
*پرش زمانی بعد از رسیدن به کارائوکه
جنی ویو:
وقنی رسیدیم لیسا ماشینو کنار کارائوکه پارک کرد و از ماشین پیاده شدیم.جلوتر که رفتیم دیدیم یکی داره جلوی در ورودی از مردم پول میگیره.
ما رفتیم تو صف که نوبت ما شد
علامت عاقاعه ک پول میگیره'
'خانم لطفا ۲۰۰ وون بدین برای ورود
+ببخشید ۲۰۰ وون براچی؟
'برای ورورد به کارائوگه باید ۲۰۰ وون بدین تا بتونین وارد بشین
*وا بما که نگفتن باید پول بیاریم
'خانم ۲۰۰ وون همراهتون دارین یا نه؟
+*...
'لطفا وقت مارو تلف نکنین بفرمایین برین اونطرف
میخواستیم بریم که دیدیم عنیونگ و کوک دارن با ی زخ جذاب بسمت ما میان
-ببخشید اقا مشکل شما با ایشون چیه(اشاره به جنی)
/و همینطور ایشون(اشاره ب لیسا:|)
'این خانمها الکی دارن وقت منو تلف میکنن ۲۰۰ وون رو نمیدن
-اهاا.پس بخاطر اینکه خبر نداشتن باید با خودشون پول بیارن داری بیرونشون میکنی؟(یکم بلند و عصبانی؟:/)
'بله
/واا.کسی ک اینجا رو اجاره کرده ب این دونفر نگفته باید با خودشون پول بیارن.
'خانم یونا هرکیو دعوت کردن همه چیزو گفتن این خانمها هم پولیو که باید بدن نیاوردن پس نباید بیان
-مشکلی نیست
دستشوشو کردن توی جیبشون و نفری ۴۰۰ وون درآوردن
-این ۴۰۰ وون رو برای من و این خانم حساب کن(اشاره ب جنی^^)
/این ۴۰۰ وون رو هم همینطور برای من و ایسون حساب کن(اشاره ب لیسا^^)
-/بریم
کپ کرده بودیم.بخاطر همین راه افتادیم رفتیم دنبالشون.
همینجوری ک داشتیم میرفتیم تهیونگ رفت تو یه اتفاق دیگه منم پشت سرش رفتم و کشوندمش طرف خودم و بهش گفتم
+ب چ حقی جلوی همه منو خورد کردی.هااا مگه خودم بدبختم که تو بیای پول رزو منو بدیی.
نزدیکم شد.اینقدر بهم نزدیک شد که نفساش میخورد ب گردنم
-خوردت کردم؟هووم.فقط نخواستم پیش یونا کم بیاری کوچولو
+اگه کم اوردن اینجوریه بهتره کم بیارم تا تو پول رزومو بدین
-من برام مهم نیس چجوری فکر میکنی.کاریو ک خودم دوست دارم انجام میدم و بهتره با این اوضاع کنار بیای لیتل گرل
+...
گونمو بوسید و رفت.قلبم اومده بود تو دهنم. دلم داشت ضعف میرفت برای صدای بمش.اگه ی جمله دیگه میگفت صد در صد میوفتادم.آب دهنمو قورت دادم و رفتم پیش لیسا.داشت با کوک بیلیارد بازی میکرد
*فلش بک به پیش‌لیزکوک وقتی تهنی رفته بودن تو اتاق
/هی لیلی
لیسا برگشت پشت سرشو نگاه کرد
*ها
/بیلیارد بلدی؟
*پرنسس بیلیاردم چی میگی
/عاها.شاهزاده میتونه پرنسس رو به چالش بکشونه؟
*حتما
/البته با شرط
*اکی شرطط چیه
کوک به لیسا نزدیک شد ولی لیسا حرکتی نکرد
/شرطم اینه ک هرکی بازیو برد باید هرکاری میگه رو بازنده انجام بده و هرچی میپرسه بازنده جداب بده
لیسا ب کوک نزدیکتر شد
*بیصبرانه منتظرم جواباتو بشنوم
/همچنین لیلی
جفتشون رفتن سر میز بیلیارد و بازی رو شروع کردن

𝘀𝗮𝘃𝗲 𝗺𝗲 𝗶 𝗳𝗲𝗹𝗹 𝗶𝗻 𝗹𝗼𝘃𝗲Where stories live. Discover now