در کلاس باز شد و یه پسر جذاب وارد شد
یکم که دقت کردم دیدم همون پسرس که تو راه مدرسه خوردم بهش.اسمش چی بود...کیم تهیونگ.اخه این چی داره ک لیسا روش کراش زده درسته یکم جذابه ولی نه جوری ک بخای کراش بزنی.بیخیال .
-ببخشید استاد من کجا باید بشینم؟
=تو برو پیش جنی بشین
-امم ببخشید کدومشون جنیه
=(اشاره کرد به جنی)
-اها
اومد پیشم نشست.یجوری نگاه میکرد انگار قاتل باباشم._.
بیخی قاتل ننه بابای کل کلاسم اینم روش.شیبال:))
بعد ۳۰ مین
اوووف بلخره زنگ تفریح خورد میتونم یچیزی کوفت کنم.خدایاا مرسییی اینارو افریدیی(درحال دنس و اشاره به خوراکیاش).
زیپ کیفمو باز کردمو ظرف غذای سیاهمو از توش برداشتم.رفتم تو حیاط و سرجای همیشگیم يعنی زیر درخت بید گوشه حیاط نشستم و از وایبش لذت میبردم.
سرگرم خوردن بودم که سایه یکیو بالاسرم حس کردم.سرمو بالا گرفتم تا ببینم کیه
لیسا دست به سینه جلوم وایساده بود
+چرا فاز گرفتی سیسی
*خیلی شانس داری سیسی
+چرا سیسی
*کراشمو مال خودت کردی سیسی
+برا خودت سیسی
*ت هستی نمیاد طرف من سیسی
+نیازی نیس سیسی
*چرا سیسی
+چون قاتل باباشم سیسی
*پسره پدصگ
+بیارش پیش خودت بشینه سیسی
*اوکی سیسی
+بوز بت سیسی
*یوتو سیسی
+خو گمشو میخوام غذا کوفت کنم.توعم برو پیش کراشت . موفق باشی سیسی
*عهه باشه سیسی
+خو برو دیگه
*حالا میرم تو چیکار داری
+کار دارم دارم غذا کوفت میکنم
*خو کوفت کن
+خو برو تا راحت کوفت کنم
*حالا میرم صب کن
بلند شدم گرخید رف._.
هنوز داره میدوعه.
+لیلی اسکل:)
یکمی از غذامو خوردم که زنگ خورد و رفتم تو کلاس.داشتم ظرف غذامو میذاشتم تو کیفم ک تهیونگ اومد جلوم
تهیونگ اومد جلوم
-بهتره کاری بامن نداشته باشی وگرنه بد میبینی جوجه
+مثلا چکاری بات داشته باشم میمون._.
-شاید روم کراش بزنیو بخای بدستم بیاری:))(پوزخند)
+ینی کلاغ اعتماد ب سقف تورو داشت الان خواننده بود.نگران نباش نگاتم نمیکنم چ برسه روت کراش بزنم
-خوبه.پس بای لیدی
+خیبه پیس بای لیدی(اداشو درمیاره)
همینجوری که داره میره پوکر میشه
+مردم چقد اسکل شدن فک میکردم فق لیسا و جونگکوک اسکلن نگو اینم هس. خدا بم رحم کنه._.
کیفمو گذاشتم سرجاش و رفتم سر میز لیسا.طبق معمول داشت با کوک دعوا میکرد ._.
+هیی. شما دوتا چرا بیسچاری دارین دعوا میکنین.مشکل دارین عایا؟میخواین ب استاد بگم جاتونو باهم عوض کنه لیسا بیاد پیش من ؟
*گلم من جام خوبه چرا از طرف من زر میزنی این لج میکنه بعدم دعوا بمنچه:)
کوک بلند شد
علامت کوک/
/عاها پس عمم بود سر شیر کاکائو دعوا میکرد. من فقط گفتم شیر موز از شیر کاکائو سرتره که راستم گفتم
*خفه شو میمون لیاقت شیر کاکائو رو نداری
/توعم لیاقت شیر موزو نداری
*گگگگ
+عهههه.خفه شین دیگه.یدقه نشد من بیام پیش شماها دعوا نکنین.مستر جئون و میس مانوبان.من خودم نه شیر موز دوست دارم نه شیر کاکائو.ولی با کسی سر اینکه من دوست ندارم اینم نباید دوست داشته باشه دعوا نمیکنم
/*مگ ما گفتیم دعوا میکنی._.
+دارم زر میزنم:'|
*باش زر بزن
+پس شماعم یاد بگیرین سر علاقتون دعوا نکنین.اینکارا مال بچه عاس الان شما 18 سالتونه زشته بخدا.شیر موز خوبه شیر کاکائو هم خوبه.هردو در ی حدن پس ساکت شین وگرنه ب استاد میکم جاهاتونو عوض کنه:)
*چشم حتما چون تو گفتی دیگه دعوا نمیکنیم(با ازون لبخند سما)
*جئون تو نمیخوایی چیزی بگی.عه کو
لیسا پشت سرشو نگاه کرد دید کوک با تهیونگ داره میگه و میخنده
*عایش عجب ادم بیشعوریه یکی داره براش زر میزنه میره پیش رفیقش.خااک تو سرت جئون(خااک تو سرتو با تکون دادن دستش گفت)
+کوک با تهیونگ دوسته پس شعورشم عین تهیونگه.هردوو بیشعور:)
*بل متاسفانه.استاد چراا نمیاد الان زنگ میخوره .
+تا میاد بریم کافه تریا یچیزی بخوریم؟
*تو شکمت نهنگ داری ن؟
+نهنگ ندارم یه بنده خدایی زنگ تفریح نذاشت عین ادم غذامو کوفت کنم
*عایش بریم
با لیسا از جلو کیم و جئون رد شدیمو رفتیم کافه تریا . روی میز همیشگیمون نشستیم و هردو پاستا سفارش دادیمو خوردیم.
*حس میکنم الان استاد میاد سر کلاس.بد میبینه منوتو نیستیم میاد دنبالمون تو کافه تریا میبینتمون.بدم میبرتمون دفتر. مدیرم ب ننه باباموم خبر میده. میان از مدرسه برمون میدارن میبرنمون خونه بدم جرمون میدن:))
+تموم شد؟
*اره
+(خنده سم) خیلی تأثیر گذار بود
*هه هه هه هه تو چقد بامزه ای (با قیافه سم)
+تازه فمیدی گولم(بازم با قیافه سم)
*گگگگ
سرگرم غذا خوردن بودیم ک صدای استادو شنیدم
علامت استاد&
![]()
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

YOU ARE READING
𝘀𝗮𝘃𝗲 𝗺𝗲 𝗶 𝗳𝗲𝗹𝗹 𝗶𝗻 𝗹𝗼𝘃𝗲
Fanfiction𝑎𝑖𝑚𝑎𝑟,𝑎𝑚𝑜𝑢𝑟 ---------- بهتره کاری باهام نداشته باشی وگرنه بد میبینی جوجه... چجوری یک ساله منو مست خودت کردیو خبر نداری...؟ بیصبرانه منتظرم جواباتو بشنوم... تو داری عاشقش میشی.مطمئن باش این چیزی بجز عشق نیست... اگه فقط همکلاسی بودیم که بهت...