part 9- دشمنان باندراس

221 43 272
                                    

سلام دوستان
چون فاصله افتاده، صرفا جهت یادآوری:

سرزمین بانیان در شمال باندراس قرار داره و یه سرزمین سرد و برفی هست که شوان (برادر تنی جان) طی یک برنامه ریزی توطئه‌گرانه با دختر پادشاه این سرزمین ازدواج می‌کنه. اسم پادشاه سرزمین بانیان »یافا» هست. سرزمین بانیان بخاطر کسب زمینهای گرمتر همیشه با باندراس در حال نزاع بوده. تا وقتی در دوره پادشاهی پدربزرگ جان موضوع فیصله پیدا میکنه و به صلح میرسن.

سرزمین آلای در جنوب غربی باندراس هست، که یه کشور کوچیکه اما قبایل مرزی دو کشور همیشه با هم نزاع داشتن تا درنهایت پدر جان، در دوران ولیعهدیش یه معاهده‌ای امضا می‌کنه با آلای تا تنشها بخوابه. همونجا با بانویی بنام سی شی آشنا میشه و ازدواج میکنه، اما هارجیان، پسرعموی سی شی که بهش نظر داشته و دوست ولیعهد اونوقت آلای بوده، شروع به توطئه میکنه تا به بهانه اینکه سی شی بخاطر خارجی بودن نمی‌تونه ملکه بشه، پس ازدواجش باطله، سی شی رو برگردونه آلای و درنهایت وقتی موفق به گرفتن طلاق سی شی میشه، خودش باهاش ازدواج اجباری میکنه، اما سی شی فرار میکنه برمیگرده باندراس و یه زندگی مخفی رو با پدر جان شروع میکنه.

خواهر هارجیان (پسرعموی سی شی) به نام هارسو  هم از قضا عاشق پدر جان شده بوده.‌ اما وقتی شیائو هون با سی شی ازدواج میکنه، توی باندراس میمونه و با یه تاجر بنام جیانگ فنگ ازدواج می‌کنه و پسری به دنیا میاره که بعدها داروغه میشه و خواهر جان رو به همسری میگیره

کشور دیگه‌ای که توی داستان مطرح شده بود کشور لومان بود که اونهم در غرب باندراس هست و مردمانی با چشمان روشن دارن که باندراسی ها بهشون میگن چشم سفید

کشور دیگه‌ای هم در جنوب غربی باندراس هست بنام جی‌بو که مردی بنام کاراکاس که به شاهزاده ارشد داره کمک می‌کنه به قدرت برسه اهل اونجاست.

اصولا باندراس از شرق و نیمی از جنوب به آبهای آزاد متصله و کشوری از شرق باهاش همسایگی خاصی نداره. باندراس از لحاظ سوق الجیشی بینهایت خاص و بسیار پهناوره.

نقشه باندراس رو‌ وسط پارت گذاشتم و بکی از دلایل تاخیر افتادن آپ این پارت هم ساخت این نقشه بود. با این حال لازم دیدم مطالبی که شاید فراموش کرده باشید رو ابتدای پارت بگم خدمتتون

و اما این پارت:

____________________

۳۳ سال قبل- قصر پادشاهی سرزمین بانیان

یافا، پادشاه تازه به تخت نشسته کشور بانیان با خشم و غضب کاغذهای مقابلش را امضا نمود و قلم را چنان روی میز پرت کرد که جوهرش به اطراف پاشید. وزرای دربار بانیان جدا از فشارهایی که بابت تصمیم امضای اوراق روی میز تحمل می‌کردند، بابت خشم پادشاه‌شان در اضطرابی وصف ناشدنی پشت سر شاه یافا به ردیف ایستاده بودند. اما در آنسوی میز طویل، ولیعهد سرزمین باندراس شیائو‌ هون در آرامش تک به تک کاغذها را مطالعه و امضا می‌نمود. وزیر امور خارجی کشورش بالای سرش ایستاده بود و در خصوص کاغذهایی که برای امضا به دست ولیعهد می‌داد، مختصر توضیحی عرض می کرد. در سمت چپ هون هم وزیر جنگ در حالیکه کلاهخودش را زیر بغل زده و شنل سیاه و پشمینش پشت سرش روی زره فلزی لباسش تاب می‌خورد با صلابت ایستاده و بابت قرارداد صلحی که در حال امضا شدن بود، به خودش می‌بالید. به هر حال تلاشهای او و سربازانش بود که جنگهای ریز و درشت با کشور شمالی را به یک صلح ختم به خیر کرده بود.

Crown Of Captivity Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora