𝕡𝕒𝕣𝕥『2』ریدم به امتحان

998 143 3
                                    

جیمین که دید خبری از جونگ‌کوک نیست از صفحه‌ی چتشون بیرون اومد تا بهش زنگ که در کلاس با ضرب باز شد، جیمین با فکر اینکه معلم رسیده خواست گوشیش رو توی کشوی میزش قایم کنه؛ اما با دیدن وضعیت داغون جونگ‌کوک‌ که توی چهار‌چوب در ایستاده بود، خنده‌اش گرفت

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.


جیمین که دید خبری از جونگ‌کوک نیست از صفحه‌ی چتشون بیرون اومد تا بهش زنگ که در کلاس با ضرب باز شد، جیمین با فکر اینکه معلم رسیده خواست گوشیش رو توی کشوی میزش قایم کنه؛ اما با دیدن وضعیت داغون جونگ‌کوک‌ که توی چهار‌چوب در ایستاده بود، خنده‌اش گرفت.

جونگ‌کوک بازدمش‌ رو به‌خاطر به‌موقع رسیدنش با آرامش بیرون داد و با قدم‌هایی که الان دیگه جونی نداشتن، خودش رو به‌ جیمین رسوند و کنارش نشست.

_ از جنگ میای؟

_ جیمین، جانِ دوست‌دخترِ نداشته‌ات ولم کن سرم درد می‌کنه.

_ هی، ولت کردم که الان داری بوی گند می‌دی.

جونگ‌کوک با حرف جیمین سرش رو کمی چرخوند و از اون‌ نگاه‌های عصبیش رو تقدیمش کرد که جیمین لبخند بزرگی روی لب‌هاش نشست.
اون هم درست مثل خود جونگ‌کوک‌ سرش رو روی میز گذاشت و آروم طوری که بقیه نشنون گفت:

_ خب دارم راست می‌گم دیگه، بوی الکلی که خوردی از دم در کلاس داشت می‌اومد. یه دوش می‌گرفتی حد‌اقل.

_ به‌نظرت وقت داشتم؟ دیشب که از مستی بی‌هوش شدم، صبح هم که با زنگ تو بیدار شدم اگه می‌خواستم دوش بگیرم باز به این امتحان هم نمی‌رسیدم و باید جواب اون کله کچل رو می‌دادم.

_ حالا نه‌ که الان رسیدی بلدی جواب بدی؟

_ تو رو دارم دیگه، بهم می‌رسونی.

_ به‌ همین‌ خیال باش.

_ هستم.

جیمین دهن باز کرد تا جواب جونگ‌کوک‌ رو بده که در کلاس باز شد و با ورود معلمشون پسرک بی‌صدا ادای جونگ‌کوک‌ رو در‌آورد و به‌‌ احترام معلمشون از جاش بلند شد.

مرد میان‌سال دفترش رو باز کرد تا حضوروغیاب کنه و با رسیدن به اسم جونگ‌کوک کمی‌ مکث کرد.

_ جئون جونگ‌کوک‌؟

پسرک خسته دستش رو بلند کرد و آروم کلمه‌ی «حاضر» رو به زبون آورد.

_ افتخار دادید جناب جئون، امروز هم نمی‌اومدید.
_ مگه می‌شه شما بخوایید اَزَمون امتحان بگیرد و من نیام؟

Calvados «VKOOK» AUDonde viven las historias. Descúbrelo ahora