با تیرکشیدن شونهاش چشمهاش رو باز کرد و سعی کرد توی جاش بشینه. همونطوری که دستش رو، روی شونهاش گذاشته بود نگاهی به تخت و اطراف اتاق انداخت؛ ولی خبری از تهیونگ نبود._ به این زودی بیدار شده؟
دیشب وقتی تهیونگ بهش گفت بره توی بغلش باورش نمیشد همچین چیزی رو داره میشنوه، بعد از اونکه خودش رو بین بازوهای سروانِ جوان جا داد انگار که بهش قرص خوابآور داده باشن به دقیقه نکشیده چشمهاش گرم شدن و به خواب فرورفت.
_ توی خودش خوابآور داره؟
نمیدونست ساعت چنده؛ ولی از نوری که اتاق رو روشن کرده بود میتونست متوجه بشه روز شده.
پتویی رو که روی پاهاش بود رو کنار زد تا از جاش بلند بشه، از دیروز دستشویی نرفته بود الان بیشتر از اون که درد شونهاش اذیتش کنه مثانهاش بود که داشت اخطار میداد._ الان چه خاکی توی سرم کنم؟
پسرکِ دنسر نالید بدون اینکه حواسش باشه پاش آسیب دیده دقیقاً روی همون پاش بلند شد که باعث شد آخش از درد بلند بشه و دوباره روی تخت بشینه.
نفهمید چرا بهجای اینکه حواسش به پاش باشه منتظر بود هرلحظه تهیونگ بهخاطر صداش در رو باز کنه و نگران بیاد توی اتاق؛ ولی این تنها چیزی بود که دل جونگکوک میخواست، نه چیزی که باید اتفاق میافتاد.
چند دقیقهای همونجا نشست و وقتی مثانهاش دیگه بهش اجازهی نشستن نداد از جاش بلند شد تا بتونه سرویسبهداشتی رو پیدا کنه.
ایندفعه حواسش رو جمع کرد و روی پای سالمش بلند شد و با قدمهای آروم خودش رو به در اتاق رسوند، در رو باز کرد و وارد پذیرایی شد.
خونهی تهیونگ تمی از رنگهای خردلی، خاکستری و سفید داشت، دلش میخواست بیشتر کنکاش کنه؛ ولی حداقل الان زمان مناسبی نبود.
نگاهی به اطراف خونه انداخت و با دیدن تنها دری که کنار اتاق بود حدس زد که همونجا باید مقصدی باشه که دنبالش میگرده.
درش رو باز کرد و از اینکه تنها انتخابش درست بوده، نفسی از روی آسودگی کشید و وارد سرویس شد تا کارش رو انجام بده.
ŞİMDİ OKUDUĞUN
Calvados «VKOOK» AU
Hayran Kurgu[[درحال آپ]] اون دنسر زیرزمینی لجباز همیشه میدونست بالأخره یک روزی بچههای مدرسه براش دردسر درست میکنن؛ ولی خبر نداشت قراره عاشق همین دردسر بشه. ژانر: عاشقانه، کمدی، اسمات کاپل: ویکوک نویسنده: 🐿️ روز آپ: هر موقع نوشتم🧍🏻♀️ این ایو در در چنل وی...