⁰⁴ • ʸᵒᵘʳ ˢⁱᶜᵏᵉⁿⁱⁿᵍ ᴰᵉˢⁱʳᵉ

272 82 138
                                    

سهون بی حوصله لباس هاش رو درآورد و روی تخت‌ گذاشت . بخاطر روزی که مجبورا اضافه کاری مونده بود و حتی نرسید آشپزی کنه ، برنامه حمومش بهم خورده بود و حالا باید بدون برنامه قبلی زمانی رو برای تجدید حیات دوباره ش اختصاص میداد

اینطور نبود که اونقدر ادم منظم و دقیق و برنامه ریزی باشه ، ولی اگه همه چی رو به حال خودشون رها میکرد ممکن بود یک بار زیاده روی کنه‌ و یکبار کم کاری

بخاطر برنامه کاری منظمش نمیخواست شرایطی رو تجربه کنه که شاید یک هفته چهار بار حموم بره و یک هفته فقط یکی ؛ نه دوست داشت شبیه یه موجود ابزی زندگی کنه و نه میخواست به روند بهداشت فردیش آسیب برسه

همونطور که از تمیز و مرتب بودن آدم های دورش لذت میبرد و شاید گهگاهی یواشکی افرادی که نظافت شخصیشون رو رعایت نمی کردن فحش میداد ، دوست داشت خودش هم همیشه خوشبو ، مرتب و خوب بنظر برسه

سهون حاضر بود تمام عطر های دنیا رو توی سطل زباله بریزه ولی به شرطی که همه مردم بوی تمیزی بدن . از نظر هون این جذاب ترین عطریه که هر کسی میتونه داشته باشه و وقتی توی محل کارش تک و توک روی بعضی همکار هاش این بو رو احساس میکرد از ته دل براشون دعای خیر میخوند

اگرچه سهون واقعا بوی پاکیزگی رو دوست داشت ولی خب ، دور ریختن تمام عطر های دنیا هم کمی اغراق امیز بود. خودش به شخصه عطر کرید اونتوسش رو دوست داشت و بعد از اون میتونست دیور فارنهایت رو عشق زندگیش بدونه . ولی باز هم بوی تمیزی رو به بوی بهترین عطرهایی که با استفاده برای پوشوندن بوی بد سیگار یا تعریق خرابشون میکردن ترجیح میداد

با نیم نگاهی به ساعت فهمیدن تا اومدن جونگین وقت زیادی نداره و بهتره سریعتر داخل حموم بره . حوله ش‌ رو برداشت و بعد از جمع کردن لباس هاش از روی تخت و انداختنشون توی سبد رخت ها ، وارد حموم شد

از اونجایی که درجه گرمای مورد علاقه ش رو نشونه گذاری کرده بود ، رسیدن اب به دمای متعادل و مورد پسندش خیلی طول نکشید و سهون تصمیم گرفت مثل همیشه اول دقایقی رو فقط زیر گرمای آب بمونه

دوش گرفتن همیشه سرحالش میکرد و باعث میشد احساس کنه تمام خستگی و گرفتگی هاش همراه قطرات آب از بین میره. مطمئن نبود بشه بهش همچین لقبی داد ولی سهون به این روش برای به در کردن خستگی هاش اعتیاد کمرنگی داشت

با یادآوری اینکه خشک کردن موهاش و کمی مرتب کردن اتاقش قراره زمان ببره و در این صورت وقت زیادی تا اومدن جونگین نداره ، با چشم های همچنان بسته ش دستش رو دراز کرد تا قوطی شامپو رو برداره و سریعتر کارش رو تموم کنه

برخورد دستش به قوطی پلاستیکی باعث شد بی فکر اضافه ای برش داره و وقتی چشم هاش رو باز کرد تا از حجم شامپویی که قراره استفاده کنه مطمئن بشه تک خندی زد

Bite‌ ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈWhere stories live. Discover now