سهون مضطرب به در بسته ی اتاق نگاه کرد و هوفی کشید . تلفن رو محکمتر بین دستهاش فشار داد و با شنیدن صدای منتظر زن تصمیمش رو گرفت. جونگین انجامش داده بود پس سهون هم انجامش میداد ؛ بخاطر هردوشون
+ من .. خب احساس میکنم میخوام دوست پسرم رو ببوسم. این همون تغییریه که احساس کردم و یعنی ، چطور بگم ؟ قبل از اینکه حتی وارد یه رابطه بشیم . من دوسش داشتم ولی میل شدیدی به بوسیدنش پیدا کردم و این کم کم داشت برام فاجعه بار میشد
- چه فاجعه ای ؟
صدای زن همچنان ملایم بود و سهون خوشحال بود که اون زیاد حرف نمیزنه . این بهش احساس ارامش بیشتری میداد
+ من نمی تونستم ذهنم رو برای بوسیدنش کنترل کنم ، حتی وقتایی که پیش هم نبودیم. و وقتی باهم وقت میگذروندیم تقریبا ثانیه ای نبود که بتونم فکر بوسیدنش رو از سرم بیرون بندازم . شرایط هر بار خیلی سخت تر میشد و من حتی خوابای عجیبی دیدم !
- مثلا ؟
خب هون قرار نبود اعتراف کنه که صرفا یه خواب از جونگین دیده و اینقدر بهم ریخته . دوست نداشت زن خوابش رو بیخود آشفته فرض کنه و بگه فقط یکبار بوده پس اهمیتی نداره . اگرچه مطمئن نبود همچین کاری از اون خانوم سر بزنه یا نه ، ولی احتیاط شرط عقل بود
+ بدترینش ، یه جورایی داشت بهم تعرض میشد ! من میخواستم اون رو توی خواب بغل کنم ولی اون شروع کرد به دست زدن به دیکم و حتی اون رو داخل دهنش برد !! من ترسیده بودم و خوابم بیشتر حالت کابوس داشت تا یه خواب عادی . حتی جو.. دوست پسرم حرف های عجیبی می زد و احساس کردم دیکم کوچکتر شده . و بدتر از اون این بود که بعد از بیدار شدنم فهمیدم تحریک شدم و واقعا میخواستم گریه کنم !!!
صدای سهون از اضطراب و هیجان کمی بالاتر رفته بود و زن متوجه ترسش شد . ولی اول باید از کافی بودن اطلاعات مطمئن میشد و بعد خلاصه وار ، نظرش رو به پسر ترسیده میگفت
- چه حرف هایی بهتون میزد. یادتونه آقای اوه؟
+ خب ...
هون کمی فکر کرد و به سختی سعی کرد چیزی رو به یاد بیاره . بیشترین چیزی که از خوابش توی ذهنش پررنگ مونده ترس و استرسی بود که تجربه کرده
+ خیلی یادم نیست .. ولی یه جا وقتی سعی کردم جلوش رو بگیرم با عصبانیت گفت داری اذیتمون میکنی و من میخواستم یکی بزنم پس سرش تا بفهمه اگه عقب بکشه من تحت فشار قرار نمیگیرم
- درسته ..
زن مرموزانه گفت و سهون حدس زد اون نتایجی از خوابش گرفته. این کمی هیجان زده ش میکرد و امیدوار بود اینبار ، زنی که جونگین ازش اینقدر تعریف کرده بتونه کمکی به هردوشون بکنه
- بعد از خوابتون ، تحریک شدین ؟
سهون تایید کرد و زین با نگرفتن جواب مد نظرش ، سوالش رو باز تر کرد : با فکر به خوابتون تحریک شدین یا وقتی بیدار شده بودید متوجهش شدید ؟
YOU ARE READING
Bite ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
Fanfictionاوه سهون به معنای واقعی کلمه هیچ مشکلی با گرایش جنسیش نداره ، چرا ؟ چون گرایش جنسی نداره ! یه زندگی پر ارامش و گرایشی که حداقل خودش باهاش راحته به نداشتن پارتنری که بتونه با این مسئله کنار بیاد می ارزید و سهون از ریتم خوب زندگیش راضی بود اما روتین...