سهون رمز در رو زد و بلافاصله بعد از باز شدن قفل ، جونگین خودش رو داخل واحد پرت کرد
- فاک یخ زدم !!
کیسه های خرید رو روی اپن گذاشت و با گردوندن سرش متوجه پتوی روی مبل شد. بلافاصله خودش رو روی مبل نیمه گرم انداخت و با کشیدن پتو دور بدن حساس شده ش به سرما نفس راحتی کشید
- عاشقشم ...
با سرخوشی گفت و سمت سهون نزدیک شده به سکو برگشت : میشه یکم دمای خونه رو بالاتر ببری؟ واقعا احساس میکنم تک تک سلول هام حتی نزدیک به خطر انجماد بودن
سهون کیسه های دست خودش رو روی سکو گذاشت و بعد از تایید کوتاهی ، داخل آشپزخونه رفت
+ میخوای دوش بگیریم ؟ یه دوش اب گرم بدنت رو راحت تر میکنه
با صدای نسبتا بلندی از داخل آشپزخونه گفت و جونگین به صورتش دید نداشت ، ولی با این حال تا حد امکان سرش رو چرخوند و تلاش کرد سمت دوست پسرش صحبت کنه
- هر روز بهتر از دیروز .. این مرحله جدیده؟ باهم دوش بگیریم ؟
با ته لحنی از خنده گفت و صدای برخورد سر سهون به چیزی شبیه چوب کابینت باعث تشکیل کامل خنده ای کوتاه شد
+ منظورم این بود که هر دو ، جدا جدا حالا .. چون توی راه داشتم خودم هم بهش فکر میکردم و گفتم شاید تو هم خوشت بیاد
- آها
جونگین دوباره سمت تلوزیون خاموش برگشت ولی با یاداوری چیزی اینبار بدون چرخوندن سرش شروع به صحبت با پسر گمشده داخل آشپزخونه کرد
- دوباره میخوای مثل اساطیر یونانی لخت بپری از حموم بیرون؟
+ من حوله تن پوش ندارم ، بهم احساس سنگینی میده پس آره
- من دارم
+ خب چیکار کنم؟ من حوله تو بپوشم؟
- نه ولی میشه برام بیاریش؟ باور کن حال ندارم تا واحد خودم برم
جونگین ملتمسانه گفت و صدای پای سهون نشون میداد پسر بالاخره از آشپزخونه خارج شده
+ کلا دو متر فاصله بین در ورودی واحد هامونه .. اینقدر تنبل شدی؟
- الان نمی فهمی .. جام خیلی گرم و راحته نه میخوام و نه میتونم پاشم
جونگین غر زد و پتوی نرم راه راه رو به خودش نزدیکتر کرد . مشخصا قرار نبود از جاش تکون بخوره و سهون هم دلیل یا بهونه ای برای در رفتن از زیرش نداشت
+ باشه
بی حوصله گفت و جونگین تشکر بلندی کرد : پشت در حمومم آویزونش کردم . یه حوله یه سره قرمز روشنه
+ فهمیدم .. میخوای برو حموم تا من بیارمش و بهت بدم. وضعیت گرمای آب خوبه فکر کنم
- الان نمیخوام برم حموم ، اگه میشه بعد اینکه حوله مو آوردی خودت اول برو
DU LIEST GERADE
Bite ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
Fanfictionاوه سهون به معنای واقعی کلمه هیچ مشکلی با گرایش جنسیش نداره ، چرا ؟ چون گرایش جنسی نداره ! یه زندگی پر ارامش و گرایشی که حداقل خودش باهاش راحته به نداشتن پارتنری که بتونه با این مسئله کنار بیاد می ارزید و سهون از ریتم خوب زندگیش راضی بود اما روتین...