سهون نیم نگاهی به ساعتش انداخت و دوباره با پاش ریتم منظمی رو روی کاشی کف راهروی ساختمون ضرب گرفت . جونگین هنوز نیومده بود و هون کم کم احساس کلافگی میکرد
مردد بود بهش زنگ بزنه یا همینطور ده دقیقه دیگه هم بایسته که در واحد کله نارنجی باز شد و چهره خسته ی جونگین جلوی چشم هاش اومد
- بالاخره !!
سهون با حرص گفت و جونگین فقط چشمی چرخوند. نمی تونست که توی دو دقیقه هم موهاش رو سشوار بکشه و هم طوری لباس بپوشه تا سرمانخوره !
+ باور کن اگه حتی یذره مریض بشم چتر میشم روی خونه ت اوه سهون . مجبورت میکنم از اون سوپا که عاشقشونی برام بپزی و باهام قاشق به قاشق بخوری . بدون هیچ ناهار یا شام دیگه ای !
- سرما نمیخوری ، موهات فقط یکم نم داشت وقتی گفتم حاضر شی
+ آره و من نمی فهمم این قرار یهویی چیه
جونگین همونطور که هر دو سمت اسانسور میرفتن غر زد و سهون برای چهارم و حتی شاید پنجمین بار ، بعد از زدن دکمه طبقه همکف توضیح داد : داره بارون میاد جونگین . اخبار اعلام کرده ممکنه تا نیمه شب ادامه داشته باشه ، دلت نمیخواد زیرش بری بیرون و بگردی؟
+ نه
جونگین خلاصه گفت و سهون چند ثانیه لب هاش رو بی هدف باز و بسته کرد . خب ، خوشش نمیومد ؟ آسانسور با رسیدن به طبقه مورد نظر باز شد و هر دو سمت خروجی آپارتمان حرکت کردند
- بهرحال داری باهام میای
+ مجبورم کردی
- چاقو زیر گلوت نذاشتم که
جونگین فحشی توی دلش داد و سعی کرد بدون این لحنش بوی حرص و خستگی بده شرایط جدیدشون رو یاداوری کنه
+ آره ، ولی قهر میکردی و اونوقت خودتم میدونی دهن من سرویس بود
- خب اگه من قهر میکنم توام قهر کن! لازم نیست اینقدر خودتو اذیت کنی که بعدا بخوای درباره ش به من غر بزنی
+ عه ؟
جونگین جلوی درب خروجی ایستاد و سهون احساس کرد چیزی که توی ذهنش بوده رو با فرمول کاملا اشتباهی به کلمه تبدیل کرده
+ پس منم قهر کنم نه ؟ .. چرا اینقدر به خودم فشار بیارم ؟
جونگین تمسخر آمیز گفت و سهون سعی کرد ماجرا رو به هر نحوی جمع کنه : نه ، منظورم این بود که تو خیلی .. برای اینکه وقتی ناراحتم دلم رو به دست بیاری تلاش میکنی و احساس میکنم گاهی .. مثلا نیاز به چیزی شبیه استراحت داری
جونگین با ابروی کمی بالا رفته در سکوت نگاهش میکرد و سهون به صورت عجیبی حس میکرد این موضوع استرس بیشتری نسبت به حالت غرغروی جونگین بهش میده
YOU ARE READING
Bite ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
Fanfictionاوه سهون به معنای واقعی کلمه هیچ مشکلی با گرایش جنسیش نداره ، چرا ؟ چون گرایش جنسی نداره ! یه زندگی پر ارامش و گرایشی که حداقل خودش باهاش راحته به نداشتن پارتنری که بتونه با این مسئله کنار بیاد می ارزید و سهون از ریتم خوب زندگیش راضی بود اما روتین...