+ واقعا اهمیتی نمیدم خوشت میاد یا نه ، محض رضای خدا بخورش !!
جونگین با حرص گفت و سهون نوچی کرد . دوباره برگشته بودن به خونه اول و اخرین چیزی که هون میخواست بحث دوباره درباره یه سوپ کوفتی بود
- جونگینا من واقعا احساس بیماری نمیکنم ! پنج روزی از اون شب گذشته به خاطر خدا بیخیالش شو !!!
جونگین با حرص کاسه سوپ رو روی میز گذاشت و ظرف دوکبوکی رو سمت خودش کشید : به تخمم
نفس عمیق و بی حوصله سهون تاثیری روی فکرش نذاشت و تصمیم گرفت با همون لب های ورچیده و حالت قهر ، به خوردن شامش ادامه بده
- منم گشنمه ..
سهون با ندیدن واکنشی از طرف جونگین ، ناچار به زبون اورد و نارنگی کوچولو فقط شونه ای بالا انداخت : برات سوپ پختم
- جونگین ..
+ دوکبوکی ها رو برای خودم پختم !
بی هیچ لحنی ، آسوده و شمرده گفت و حجم دیگه ای از غذا رو داخل دهانش گذاشت . شکم آماده اعتراض سهون با حسرت به غذای خوش رنگی که توی ظرف غذای بین دستهای پسر بود نگاه میکرد و میخواست فریاد بکشه
- سوپ غذا نیست ..
سهون زیر لب نالید و باعث شد جونگین به سمتش برگرده
+ پس چیه ؟؟
لحنش حالتی تهاجمی داشت و سهون نمی فهمید چطور میتونه هر بار در برابر هر بحثی اونی باشه که گند میزنه
- پیش غذا .. نمیدونم ! هیچ جای شکم ادمو نمیگیره من نمیتونم با این یذره سیر بشم !!
اینبار با صدای واضحی غر زد و جونگین نفسش رو ناباورانه بیرون فرستاد
+ این بلاییه که پرخوری به سرت میاره ! میبینی چطور حالا حتی در برابر سلامتی مقاومت میکنی ؟؟
- پرخوری چه توجیح جدیدیه ؟ من هم به اندازه میخورم و هم ورزش میکنم و این از من یه ادم سالم میسازه !!
سهون کم کم به سمت عصبانیت میرفت و جونگین میدونست ، ولی باید مطمئن میشد که حال پسر خوب خوب شه
+ تمام چیزیم که من میخوام اینه که تو کامل خوب بشی !
- پس میخوای من خوب باشم ؟
سهون جدی پرسید و کای احساس کرد پسر مقابلش میخواد پای مسئله دیگه ای رو وسط بکشه . با وجود شناخت نسبتا خوبی که از هم داشتن نمیتونست جمله بعدی هون رو حدس بزنه و این نگرانش میکرد
+ آ .. آره
درباره جواب سوال مطمئن بود ولی درباره ی نتیجه ای که قراره ازش گرفته بشه نه
- پس اون قیافه ناراحت رو کنار بزار و فاصله بینمون رو از بین ببر ! درست کنارم بشین تا بتونم راحت تر فیلمو نگاه کنم
YOU ARE READING
Bite ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
Fanfictionاوه سهون به معنای واقعی کلمه هیچ مشکلی با گرایش جنسیش نداره ، چرا ؟ چون گرایش جنسی نداره ! یه زندگی پر ارامش و گرایشی که حداقل خودش باهاش راحته به نداشتن پارتنری که بتونه با این مسئله کنار بیاد می ارزید و سهون از ریتم خوب زندگیش راضی بود اما روتین...