⁰⁵ • ᴰᵒⁿ'ᵗ ʸᵒᵘ ᵂᵃⁿⁿᵃ ˢᵉᵉ ᵃ ᴹᵃⁿ ᵁᵖ ᶜˡᵒˢᵉ ‽

270 84 192
                                    

سهون واقعا خسته شده بود

امروز سومین روزی بود که از "فاجعه حموم" میگذشت و طی این دو روز حتی کوچکترین اثری از خود جونگین نبود . فقط زنگی که میخورد و سهون سریع خودش رو به در ورودی میرسوند تا شاید جونگین رو ببینه ، ولی تنها عایدیش بسته شدن بلافاصله در واحد رو به رویی و ظرف شامی بود که جلوی در واحد خودش گذاشته شده بود

سهون بابت اینکه جونگین با وجود ناپدید شدن یهوییش و فاصله بزرگی که بینشون افتاده بود همچنان به قرارشون اهمیت میداد احساس ذوق میکرد ؛ ولی ترجیح میداد دلیل این کناره گیری جونگین رو بفهمه و همه چی رو به حالت قبل برگردونه

امشب طبق قرارشون نوبت اون بود که آشپزی کنه و سهون میدونست واقعا وقت و حوصله ش رو نداره ، ولی باید کاری میکرد . سه ساعت آخر تایم کاریش رو مرخصی گرفت و بعد از جستجوی مختصری توی نت یه خرید کوچولو انجام داد ‌. میخواست علاوه بر شام دسر درست کنه تا شاید بتونه اگه حتی ناراحتی یا غصه ای توی دل کله نارنجی مونده برطرفش کنه

اگرچه سهون کلا نمی فهمید چرا جونگین باید ناراحت شده باشه . چرا باید اونقدر واکنش نشون میداد ؟ سهون کم کم داشت به درجه پشیمونی میرسید و ارزو میکرد کاش به صورت روتین وار توی حموم لباس میپوشید یا از حوله تن پوشی استفاده کنه

مطمئن نبود جونگین چه دسری دوست داره پس مواد اماده پاناکوتا رو توی قالب ریخته و داخل یخچال گذاشته بود و حالا سعی میکرد تا وقتی غذا آماده شه ، توت فرنگی و بلوبری های شسته شده رو ریز و مرتب به حالت نگینی در بیاره تا رو و دور دسر سفید رنگش بریزه

گوشی هون صدا داد و پسر فهمید جری بالاخره جواب پیامش رو داده . ازش خواسته بود توی ژانر کمدی یه فیلم سینمایی خوب معرفی کنه و رفیق فیلمبازش سه تا گزینه در اختیارش گذاشته بود . سهون واقعا حالا ارامش بیشتری داشت

برای امشب فیلم داشت ، دسر اماده فقط نیاز به تزیین داشت و غذا هم تا دقایقی دیگه حاضر میشد . اول فکر کرد خودش بین فیلم ها انتخاب کنه و بعد تصمیم گرفت حتی حق انتخاب رو هم به جونگین بده . از جری تشکر مختصری کرد و تصمیم گرفت دسرش رو چک کنه . واقعا چیزی کم نبود ؟

شاید یه نوشیدنی ؟ هون حدس میزد جونگین از کولا خوشش بیاد پس با برداشتن گوشیش و پیدا کردن شماره مسئول سوپرمارکت جمع و جور پایین ساختمون ، دو تا کولا و یکم چیپس سفارش داد و سری به دسر دوست داشتنیش زد

بنظر گرفته بود و هون برای در اوردنش از قالب استرس داشت . طعم دسر وانیل بود و هون تصمیم داشت با پودر کاکائو از سادگی درش بیاره ، اما مطمئن نبود واقعا انجامش بده یا نه

دسر راحت تر از چیزی که انتظارش رو داشت در اومد و پسر از تکون خوردن ژله وار اون دسر دایره ای شکل خوشش میومد . داخل ظرفی که آماده کرده بود گذاشتش و نیم نگاهی به پودر شکلات انداخت. میریخت یا نه؟

Bite‌ ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈWhere stories live. Discover now