Ch 09

364 32 0
                                    


- ب..باهام بازی کن، با عروسک خوشگلت بازی کن جی.

مشخص نبود که کدوم تهیونگ یکی از دوقلوها رو خطاب قرار می‌ده اما وقتی میون قوس دادن به کمر و باسنش، توی صورت جیسون خم شد تا لب‌های خودش رو گرم کنه، نفس‌های پرحرارتش رو توی صورت اون نشوند و مشتاقانه لب‌هاش رو به لب کشید:

- ز..زود باش، منتظرم نذار...

حین مکیدن لب‌های جیسون، ناله زد و با سرعت بیشتری روی پایین تنه‌ی مرد حرکت کرد.

جیسون بی‌اینکه چشم‌هاش رو ببنده، از همون فاصله نزدیک به چشم‌ها و حالات صورت تهیونگ خیره بود و لحظه‌ای بعد، با چنگ انداختن به زیر چونه‌ی اون، صورت تهیونگ رو جلوتر کشید و شدت بیشتری به بوسه‌اشون داد.

درهمون حال که لب‌های نرم تهیونگ رو زیر دندونش می‌فشرد و می‌گزید، به زنجیرهای نازکی که وسط سینه‌ی تهیونگ بهم متصل شده بودن، چنگ انداخت و تن عروسکشون رو کامل روی خودش کشید.

جیدن که با نیم‌خند مرموزی درحال تماشای قوس لعنتی کمر تهیونگ بود که توی آغوش جیسون پیچ‌وتاب می‌خورد، سر انگشت‌های داغش رو روی مهره‌های کمر برهنه‌ی تهیونگ حرکت داد که جیسون محکم‌تر از قبل زنجیرها رو توی مشتش پیچید و موجب شد بادی‌چین روی پوست خوشرنگ تهیونگ کشیده بشه.

جیدن حین تماشای رد سرخی که اون زنجیرها روی تن تهیونگ به‌جا می‌گذاشت، نیشخندش عمق گرفت و همزمان با پایین کشیدن شرت ساتن عروسکشون، انگشت‌های خشکش رو به حفره‌ی نبض گرفته و سرخ رنگ تهیونگ فشرد.

تهیونگ که بخاطر شدت گرفتن بوسه‌ها و طولانی شدنش نفس کم می‌آورد، با حس فرو رفتن سه انگشت به داخل حفره‌ی آماده نشده‌اش، توی دهن جیسون ناله‌ی بلندی زد و ناخواسته تنش رو جمع کرد تا اون انگشت‌ها ازش خارج بشه اما برخلاف اونچه که طلب می‌کرد، انگشت‌های زمخت و داغ جیدن بیشتر از قبل به داخلش فشرده شد و با کشیدن و باز کردن دیواره‌های نرم اون، حفره‌اش رو به سوزش انداخت.

جیدن درحالی که بخاطر سروصدای تهیونگ زیر لب هیسی می‌کشید، به یک طرف باسن عروسکشون چنگ انداخت و حین نشوندن و ثابت نگه‌داشتن اون روی رون‌های جیسون، روی تنش خم شد و نفس‌های داغش رو زیر گوش اون خالی کرد:

- مگه همین رو نمی‌خواستی، هیونگی؟

با لحنی سنگین و مرموز این رو زمزمه کرد که دست جیسون بالا اومد و حین قفل کردن فک تهیونگ توی مشتش، فشار محکمی به اون آورد تا توجه عروسکشون رو جلب کنه؛ انگار از قطع شدن ارتباط بین لب‌هاشون ناراضی بود و حالا با چشم‌هایی دریده و شهوت‌آلود، چهره‌ی عروسکشون رو می‌کاوید.

تهیونگ که به‌خاطر بوسه‌های خشن و عمیق جیسون و حرکت زبونش نفس کم آورده بود و نمی‌تونست جوابی به جیدن بده، تنها توی گلو نالید و با برخورد انگشت‌های بازیگر جیدن به نقطه‌ی حساسش، پلک‌هاش رو بست و فک دردناکش رو منقبض کرد.

Casino ∥ کازینو {kookV/kookVKook}Onde histórias criam vida. Descubra agora