خب خب خب
های گایز!
این اولین فیکشنه منه و امیدوارم خوشتون بیاد:)
عکس هایی که جلو تر براتون میزارم برای اینه که بتونید حالت پسرا رو بهتر درک کنید.به هرحال بتونید رنگ مو،سن و ... رو بهتر بفهمید و یه توضیح کوتاهیم از کارکتر ها ی جذابمون داشته باشیم
پ.ن:ممکنه وسطاش کاپل جدید اضافه کنیم:)لی فلیکس:آیدل معروف، دو رگه استرالیایی کره ای
هوانگ هیونجین:رئیس یکی از خطرناک ترین باند های مافیایی ایتالیا که به تازگی به خاطر مشکل بیماری خواهرش به کره برگشته.لی مینهو:برادر ناتنی و لوس هیونجین،هیونجین تو امور کاری بهش اعتماد نداره اما فقط کافیه دستت بهش بخوره تا جهنم رو به چشم ببینی،طراح لباس معروف
هان جیسونگ:گیتاریست و دوست صمیمی فلیکس،علاقه زیادی به موسیقی و باریستایی داره برای همین تو یه وقت آزادش تویه کافه ای که فلیکس براش زده میگذرونهبنگ چان:بادیگارد فلیکس و یکی از دوستای نزدیک مینهو
سونگمین:پسر عمو فلیکس،استایلیست و مدیربرنامه فلیکسخب من شخصیت های نسبتا اصلی رو واستون گذاشتم وگرنه ما تو داستان یجی،چانگبین،آی ان،تهیونگ،نامجون و.... وارد داستان میشن که آخر هر پارت کسایی که وارد داستان شدن رو براتون معرفی میکنم.فعلا با نقش های اصلی واستون شروع کردم.
امیدوارم خوشتون بیاد:)
YOU ARE READING
I hate loving you
Fanfictionنمیتونم دوست داشته باشم؟خب دارم. نمیخوام ولی دارم. از این متنفرم که دوست دارم هیونجین.نمیخوام عاشق یه قاتل باشم ولی هستم. نمیتونم نباشم. پس بزار باهات سرد باشم. بزار حداقل فکر کنم میتونم عاشقت نباشم ژانر:طنز،مافیایی،درام،خیلییی کم انگست، اسمات کاپل...