hyunjin pov:بالاخره میتونم یکم بخوابم.نه فلیکسی هست که غر بزنه نه بچه جیغ جیغو ای که تو اتاق کناری بستری شده باشه
کم کم چشمام رو رو هم میزارم و تا یکم گرم میشه صدای اون در لعنتی بیدارم میکنه+کدوم خریه؟
_باز کن کارت دارمعالیه.حتی یک ثانیه آرامبخش هم تو این فاکینگ زندگی وجود نداره
در رو باز میکنم.قیافه گرفته فلیکس چیزی نبود که میتونستم از صداش تشخیص بدم+باز چی میخوای
_کتم اینجا جا مونده.میخوام برم بیرون
+چان که میگفت تو دیشب نخوابیدی والا از کل جمعیت این هتل بیشتر انرژی داری
_برای اینم باید از تو اجازه بگیرم؟کتم رو بده برمکتش رو براش میارم.یه چیزی شبیه پاکت نامه کوچیکی از تو جیبش میوفته زمین اما هرچقدر دنبالش گشتم پیداش نکردم.بدون توجه به چیزی که از جیبش افتاده کتش رو براش میبرم
+منم میام
_تو بادیگاردمی یا چان؟ میخوام تنها برم
+آخرین باری که تنها رفتی تقریبا مردی.چان هم گناه داره بزار یه ذره استراحت کنه.خودم باهات میام
_فکر کردم گفتی خسته ایبی توجه لباسام رو عوض میکنم و همراهش از اتاق خارج میشم
+جناب کجا میخوان برن؟
_فقط میخوام قدم بزنم .تو کوچه ها و خیابون ها.از هتل که خارج میشیم برخورد نسیم ملایم به پوست صورتم تقریبا خواب رو از سرم میپرونه و باعث میشه بیشتر تو شرایط حال باشم.نمیتونم انکار کنم که قیافه اون موجود کنارم وقتی باد لا به لایه موهاش میپیچید چقدر جذاب و کیوت بود
جدیدا چقدر الکی از قیافش تعریف میکنم.به هر حال که هنوزم یه موجود غرغرو رومخه_نظرت چیه بهم زل نزنی؟
+داشتم به این فکر میکردم چقدر آدمای زشت تر از من تو دنیا وجود دارنپوزخندی میزنم و قبل از اینکه بخواد جواب بده با قدم های تند تر ازش فاصله میگیرن
_وایسا ببینم الان با من بودی؟؟؟ جرئت داری دوباره همین حرفو وسط فن ساین هام بزن ببین چطوری یه ملت پارت میکنن
+من که چیزی نگفتم.اصلا کی گفت با تو بودموقتی یکم از عصبانیت کیوتش کم میشه سرعت قدم هام رو به حالت عادی برمیگردونم تا باهاش هم قدم بشم.
هوا کم کم داشت سرد تر میشد و معلوم بود فلیکس داشت میلرزید.+میخوای برگردیم؟
_نه.بیا بریم تو این پاساژه.سری تکون میدم و باهم وارد پاساژ میشیم.
_خیلی حس خوبیه که وقتی وارد پاساژای شهر های مختلف میشی آهنگای خودتو بشنوی
+این آهنگی که داره پلی میشه برای توعه؟سری تکون میده طوری که انگار چیز خاصی نیست.ولی از اونجایی که مینهو رو این آهنگ قفلی بود دیگه میدونستم یک ماه تمام تاپ اول بیلبورد بوده.یعنی این آهنگ رو جدا فلیکس خونده بود؟
YOU ARE READING
I hate loving you
Fanfictionنمیتونم دوست داشته باشم؟خب دارم. نمیخوام ولی دارم. از این متنفرم که دوست دارم هیونجین.نمیخوام عاشق یه قاتل باشم ولی هستم. نمیتونم نباشم. پس بزار باهات سرد باشم. بزار حداقل فکر کنم میتونم عاشقت نباشم ژانر:طنز،مافیایی،درام،خیلییی کم انگست، اسمات کاپل...