part 21

405 36 7
                                    

hyunjin pov:

+پاشو بریم یه چیزی بخوریم
_ولی میخوام اینجا بمونم
+میبرمت جایی که کسی نشناستت.قول میدم

میدونستم از جاهای شلوغ میترسه. با حرفی که زدم با لبخند سریع اومد و تو ماشین نشست که مطمئن شدم از جاهایی که بقیه میشناسنش بدش میاد

_خب کجا بریم؟
+فلیکس تو شیش ماهه به دنیا نیومدی احیانا؟

با گیجی کیوتی نگاهم میکرد

+یعنی خیلی عجولی. یکم طاقت داشته باش بچه

با چشم غره روشو به سمت شیشه برگدوند

+حالا قهر نکن لاو

این بار دیگه ریکشنی به لاو صدا کردنش نداد که باعث شد ناخودآگاه لبخند کجی بزنم

_قهر نیستم
+عه.این دوربین پولاروید رو کی اینجا گذاشته؟فکر کنم واسه فلیکس بوده. حالا که قهر کرده دیگه نمیخوادش دیگه حتما نه؟

مثل جوجه سریع روشو برگردوند تا دوربین رو ببینه. با دیدنش انگار بهش کل دنیا رو داده باشم محکم پرید و بغلم کرد

+لیکس کمرت درد میگیره. اینطوری بغلم نکن لاو

با چشمای خندونش باشه ای گفت و دوربین رو ازم گرفت

_الان دوتا دوربین دارم با کسی که دوربین ها رو بهم داده

با لبخندش داشت قلبمو ذوب میکرد. انگار قصدش کشتن من بود

_هیون؟ هیونجین؟
+ب...بله؟
_به چی دو ساعته زل زدی صدامم نمیشنیدی؟
+م...من؟ هیچی...

لعنت بهش.واقعا چندوقت بود بهش داشتم نگاه میکرد و سناریو میساختم؟

+بهتره بریم...

سرتکون میده و بالاخره از سد افکارم باهاش بیرون میام
حداقل تلاشم رو کردم بیرون بیام. انقدر درگیر فکر نکردن بهش بودم که خودمم نفهمیدم چطوری و کی رسیدیم

_دور بعد....آروم تر....رانندگی کن

فاک اصلا حواسم نبود دارم چیکار میکنم

+ببخشید.یکم...ذهنم مشغول بود
_یااا.انقدر معذرت خواهی نکن.پاشو بریم دیگهه

minhoo pov:

×ایده نبوغ آمیز کی بود لیا رو برداره بیاره اینجا
#برادر عزیزتون
×هیچکس به اندازه اون احمق نیست
#اگر میخوای با جیسونگ تنها باشی نگران نباش. پایین خالیه.فلیکس و هیونجین باهم رفتن.

دستشو کلافه به پیشونیش زد

#آخه از پنجره کی میره کراششو برداره باهاش بره بیرون خدایاااا

چی؟ واقعا از پنجره رفته بود؟ بلندخندیدم

#نخندد.من اینجا گل لگد میکنم هی بهش میگم عین آدم رفتار کنه اون بیشتر اسکل بازی در میاره

I hate loving youWhere stories live. Discover now