writter pov:
#هیونجین...فلیکس پشت خطمه
+گوشی رو بده من.سریعگوشی رو به هیونجینی که با بی قراری منتظر بود میده
_تیانا...
+منم لیکسی
_چرا گوشیت رو جواب نمیدی احمق
+ببخشید لاو.زیادی سرم گرم کار شده بود
_یااا.صد بار گفتم اینطوری صدام نکنپوزخند کوتاهی میزنه و با قصد اذیت کردنش تکرارش میکنه
+ببخشید لاو. دیگه تکرار نمیشه
_آخرش از دستت دق میکنم آقای هوانگ.اینا رو ول کن
مینهو هیونگ نمیزاره برم بیرون.گفت تو گفتی نزارن برمم.یعنیی چییییی
+الان خودم میام.انقدر لجبازی نکن
_مگه من بچم آخه که نمیزارید برم بیرون. نمیخوام برم شکار اژدها که
+جناب لی. تو نمیری شکار اژدها ولی اژدها دنبال توعه.به حرف هیونگت گوش کن
_واقعا برادرا یکی از یکی رو مخ ترید. سریع بیا پسبا گفتن باشه ای تلفن رو قطع کرد
#چی گفت
+با مینهو دعواش شده بود.این دوتا آخرش منو دق میدن ببین کی گفتم تیاناHan's house (writter pov):
☆شما دوتا نمیخواید بس کنید؟
_به دوست پسرتون بفرمایید من بچه نیستمممم
×نگاش کن آخه.من مگه گفتم بچه ای. میگم اجازه نداری بری بیرون
☆یاااا. تمومش کنید. فلیکس حرف گوش کن دیگه. الان چی شده انقدر مشتاق بیرون رفتن شدی؟
_حوصلم سر رفتههههه
☆موقعیت رو ببین خودت آخه.الان نمیشه
_خودت داری کجا میری اصلاکلیداش رو از رو میز بر میداره و تو آیینه موهاش رو درست میکنه
☆کافه.کجا رو دارم برم اخه
_هان میکشمت اگر بدون من پاتو از خونه بیرون بزاریمکالمشون با ورود هیونجین به خونه نصفه موند
+لیکس باور کن صدات تا خود لابی میاد.
_هیوننننن.این دوتا میخوان منو زندانی کننهیونجین از کیوتی پسر رو به روش خنده کوتاهی کرد. موهاش رو کمی ناز کرد و بعد با سرعت بیشتری موهاش رو به هم ریخت
+کسی تورو زندانی نمیکنه لاو.ولی بدون من فعلا نمیتونی جایی بری. حتی اگر چان پیشت باشه که باید باشه. یعنی احتمالا یه ربع دیگه میرسه
_اما....فلیکس تازه متوجه لیا که پشت سر هیونجین با صورتی که تیانا طوری میکاپش کرده بود که فقط لایه خیلی کمرنگی از کبودیاش معلوم بود وایساده بود
_لی...لیا؟
لیا:سلام...فلیکس
+نگرانش نباش لیکسی.بهت هیچ آسیبی نمیرسونه.الان هم میره بالا یکم حرف باهاش دارم. بعدا واست توضیح میدم
_اما...هیونجین دست لیا رو گرفت و به سمت در رفت
+ده دقیقه دیگه پایینم. بهتره حاضر باشی. میریم جایی
VOCÊ ESTÁ LENDO
I hate loving you
Fanficنمیتونم دوست داشته باشم؟خب دارم. نمیخوام ولی دارم. از این متنفرم که دوست دارم هیونجین.نمیخوام عاشق یه قاتل باشم ولی هستم. نمیتونم نباشم. پس بزار باهات سرد باشم. بزار حداقل فکر کنم میتونم عاشقت نباشم ژانر:طنز،مافیایی،درام،خیلییی کم انگست، اسمات کاپل...