part 20

342 34 11
                                    

writter pov:

#هیونجین...فلیکس پشت خطمه
+گوشی رو بده من.سریع

گوشی رو به هیونجینی که با بی قراری منتظر بود میده

_تیانا...
+منم لیکسی
_چرا گوشیت رو جواب نمیدی احمق
+ببخشید لاو.زیادی سرم گرم کار شده بود
_یااا.صد بار گفتم اینطوری صدام نکن

پوزخند کوتاهی میزنه و با قصد اذیت کردنش تکرارش میکنه

+ببخشید لاو. دیگه تکرار نمیشه
_آخرش از دستت دق میکنم آقای هوانگ.اینا رو ول کن
مینهو هیونگ نمیزاره برم بیرون.گفت تو گفتی نزارن برمم.یعنیی چییییی
+الان خودم میام.انقدر لجبازی نکن
_مگه من بچم آخه که نمیزارید برم بیرون. نمیخوام برم شکار اژدها که
+جناب لی. تو نمیری شکار اژدها ولی اژدها دنبال توعه.به حرف هیونگت گوش کن
_واقعا برادرا یکی از یکی رو مخ ترید. سریع بیا پس

با گفتن باشه ای تلفن رو قطع کرد

#چی گفت
+با مینهو دعواش شده بود.این دوتا آخرش منو دق میدن ببین کی گفتم تیانا

Han's house (writter pov):

☆شما دوتا نمیخواید بس کنید؟
_به دوست پسرتون بفرمایید من بچه نیستمممم
×نگاش کن آخه.من مگه گفتم بچه ای. میگم اجازه نداری بری بیرون
☆یاااا. تمومش کنید. فلیکس حرف گوش کن دیگه. الان چی شده انقدر مشتاق بیرون رفتن شدی؟
_حوصلم سر رفتههههه
☆موقعیت رو ببین خودت آخه.الان نمیشه
_خودت داری کجا میری اصلا

کلیداش رو از رو میز بر میداره و تو آیینه موهاش رو درست میکنه

☆کافه.کجا رو دارم برم اخه
_هان میکشمت اگر بدون من پاتو از خونه بیرون بزاری

مکالمشون با ورود هیونجین به خونه نصفه موند

+لیکس باور کن صدات تا خود لابی میاد.
_هیوننننن.این دوتا میخوان منو زندانی کنن

هیونجین از کیوتی پسر رو به روش خنده کوتاهی کرد. موهاش رو کمی ناز کرد و بعد با سرعت بیشتری موهاش رو به هم ریخت

+کسی تورو زندانی نمیکنه لاو.ولی بدون من فعلا نمیتونی جایی بری. حتی اگر چان پیشت باشه که باید باشه. یعنی احتمالا یه ربع دیگه میرسه
_اما....

فلیکس تازه متوجه لیا که پشت سر هیونجین با صورتی که تیانا طوری میکاپش کرده بود که فقط لایه خیلی کمرنگی از کبودیاش معلوم بود وایساده بود

_لی...لیا؟
لیا:سلام...فلیکس
+نگرانش نباش لیکسی.بهت هیچ آسیبی نمیرسونه.الان هم میره بالا یکم حرف باهاش دارم. بعدا واست توضیح میدم
_اما...

هیونجین دست لیا رو گرفت و به سمت در رفت

+ده دقیقه دیگه پایینم. بهتره حاضر باشی. میریم جایی

I hate loving youOnde histórias criam vida. Descubra agora