PT.8

30 5 0
                                    

8 dec 2027

هوا خیلی سرد شده توام که حسابی مریض شدنت ملسه، الان که من نیستم حواست به شال‌گردنت هست که محکم ببندیش؟ شرط می‌بندم انقدر سرت شلوغه که حتی من رو یادت نباشه ولی من...
راستش دو روزه کم‌تر دلتنگتم؛ نمی‌دونم چرا اما به‌جاش کل این دو روز سرم خیلی درد می‌کنه، چشمام می‌سوزه و نمی‌تونم بخوابم. انقدر کلافه بودم که حتی نتونستم بیام و دو کلمه باهات حرف بزنم. فکر کنم دیروز بود که به شماره‌ات زنگ زدم، این‌که هنوزم منتظر چیزی جز " مشترک موردنظرم در دسترس نمی‌باشد " بشنوم مسخره‌اس؟
هرچند به‌جاش رفتم پیغام هایی که برام می‌ذاشتی و سیوشون می‌کردم رو گوش دادم؛ شیطنت توی صدات هنوزم من رو به خنده می‌ندازه و دوست دارم بدونم اون‌قدر حالت خوب هست که اون شیطنت رو هنوز حفظ کرده باشی؟
اه از وقتایی که این قطره آب مزاحم از چشمم می‌چکه روی کلمات متنفرم!
یادم رفت بگم، فکر کنم مریض شدم کوکی. جدیدا هربار به عکسات نگاه می‌کنم، ویس‌هات رو گوش می‌دم یا نوشته‌هات رو توی وسایلی که پیشم جا گذاشتی می‌خونم سمت چپ سینه‌ام تیر می‌کشه.
باید برم دکتر یعنی؟ البته تو بهتر از همه می‌دونی با دکتر جماعت مشکل دارم؛ آخه نمی‌خوان بفهمن مشکل من با قرص و دارو حل نمی‌شه، تنها چیزی که بهش نیاز دارم تویی! این‌که بیام کنارت، سرم رو بذارم روی پات و انگشت‌هات رو لا به لای موهام حس کنم. من خودم رو بهتر می‌شناسم و می‌دونم تنها دوای درد من همینه، این‌که کنارت باشم و عطر تورو نفس بکشم.

Taehyung DiariesWhere stories live. Discover now