6

190 26 0
                                    

حس میکنم چند ماهی شده اینجام و
هر صبح با لبخندِ تهیونگ بیدار میشم.
صداش میکنم بابایی.
میدونم که کاملا دیوونه شدم.
گاهی به دروغ میگه که مادرم دیگه نیست بینمون و من هیچوقت به حرفاش اعتماد نکردم.
اما وقتی تقویمی جلوی چشمام گذاشت، تونستم بفهمم که من ۳ ساله اینجا زندانی ام و ما الان توی سال ۲۰۲۶ ایم.

Stepfather [KOOKV]Where stories live. Discover now