9

163 29 0
                                    

ترس ترس ترس من دارم از ترس دوباره میمیرم اون هر روز ترسناک تر میشه هر روز با شیوه جدیدی مغزم رو آزار میده.
بابا تهیونگ چندین بار ازم خواست بهش دست بزنم.
بابا تهیونگ ازم خواست توش بکوبم و من مثل همیشه رد کردم.
من ..... دیگه نمیتونم تحمل کنم.
مغزم پر از سواله و اون هیچوقت قرار نیست به حرف بیاد اما چرا بهش کمک نکنم؟
ممکنه کمکم کنه!

Stepfather [KOOKV]Where stories live. Discover now