+30 vote
+30 comment-چطور جرئت کردی توی جائی که متعلق به منه، وقتی تنت به تن یکی دیگه چسبیده به چشمهای من خیره بشی؟
شاید اون لحظه جونگکوک میخواست بگه"چطور جرئت کردی چیزی که مالِ منه رو به دیگری بدی؟" ولی این چیزی نبود که از لبهاش خارج شد. چون خودش هم نمیدونست اون جمله توی ذهنش چه معنایی داره. این حس مالکیت بیشتر شبیه حسی بود که یه نفر نسبت به اموالش داره و بابتش به خودش حق میداد. اگر دستهاش اولین دستهایی نبود که اون موها و اون صورت رو لمس کرده بود، اگر چشمهاش اولین چشمهایی نبود که تهیونگ با نیاز بهشون خیره شده بود، اگر پاهاش اولین پاهایی نبود که تهیونگ با خواهش و نیاز جلوش زانو زده بود، اگر دردی که به جسمش وارد کرده بود اولین دردی نبود که تهیونگ ازش استقبال کرده بود و در نهایت اگر تهیونگ تمام اولینهاش رو به جونگکوک تقدیم نکرده بود، شاید هیچوقت همچین حسی درونش ایجاد نمیشد. انگار دیگه راه برگشتی وجود نداشت.
-حداقل این کار باعث شد من رو ببینی.
جملهش رو با صدایی به زبون اورد که حتی برای خودش به سختی قابل شنیدن بود. حس میکرد لبهاش از شدت سوزش و درد بیحس شدن. توی ذهنِ احمقش بابت اون درد خوشحالی میکرد. با فکر به اینکه جونگکوک با دیدنش با یه پسرِ دیگه چقدر واکنشهای شدیدی نشون میده میتونست بال در بیاره. مهم نبود تو چه وضعیتیه، اون همونقدر که ترسیده بود از گیر افتادنش توی اون اتاق با جونگکوک ناراضی نبود. مهم نبود اون مرد چقدر بهش آسیب میزد. تهیونگ اون لحظهی وحشتناک رو به هزار تا لحظه با هزار تا آدمِ دیگه ترجیح میداد.
-پاپی کوچولو توجه منو میخواد؟
جونگکوک پرسید و با حالت مسخره و بچگونهای لب پایینش رو جلو داد ولی بعد به حالت جدی خودش برگشت و ادامه داد:
-بهت گفته بودم اگر ازم چیزی میخوای باید مثل بچهی خوب درخواست کنی تا بهش فکر-
-میخوام مالِ تو باشم.
طوری که وسط حرف مرد بزرگتر پرید باعث پوزخند جونگکوک شد. اون لحظه برای تهیونگ مهم نبود اون حرف چه تبعاتی میتونه در پی داشته باشه. حتی مطمئن نبود اون چندتا کلمه رو خودش به زبون اورده ،فقط دلش میخواست به هر نحوی خودش رو نزدیک جئون جونگکوک نگه داره، دلش نمیخواست هر دفعه که میبینتش یا باهاش حرف میزنه روزها منتظر یه موقعیت دیگه بمونه. همچنین از اینکه هر روز جلوی چشمش یه دخترِ رندوم شانسِ بیشتری از خودش برای نزدیک شدن به اون مرد داشته باشه متنفر بود.
-خیلی وقته که هستی.
-فقط من. فقط من باشم.
-این یه معاملهس؟
YOU ARE READING
_where melodies meet shadows_
Fanfictionچی میشه اگر روح هنرمندِ تهیونگ با سردی و تاریکی مواجه بشه؟چی میشه اگر تهیونگِ سرکش، دردِ سیلی خوردن از جونگکوک رو به نوازش شدن توسط بقیه ترجیح بده؟ Couple: kookv Genre: dark,smut,angst,sadism. برای اطلاع از زمان دقیق آپ و دسترسی به موزیکها میتونین...