پارت چهل و یکم | برملا شدن

1.5K 184 1K
                                    

ای که نزدیک تر از جانی و پنهان ز نگاه
هجر تو خوش ترم آید ز وصال دگران...

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

"باید بهت بگم هری...هیچوقت تو زندگیم اندازه امروز صبحانه نخورده بودم"

لویی درحالی که دستش رو روی شکمش می‌کشید گفت و هری سرش رو از گوشیش بیرون آورد و لبخندی به لویی که از پنجره به خیابون نگاه میکرد زد.

"تو فقط چند تا لقمه بیشتر خوردی ، حواسم هست جدیدا کمتر غذا میخوری...داری سعی میکنی وزن کم کنی؟؟با غذا نخوردن؟؟"

لویی جوری که انگار مچش رو گرفته باشن اول چشماش گرد شد و بعد لبخند ضایعی زد.
"اینکارو نمیکردم"

هری نفسش رو بیرون داد و دوباره سرش رو توی گوشیش برگردوند."حتما همینطوره"

لویی چشماش رو چرخوند و گوشیش رو از جیبش بیرون کشید و وارد اینستاگرام شد.

از همون صفحه اول تمام پیج های خبری راجب هری صحبت میکردن و هیلی و سارا از سالن اجراهایی که قرار بود در آینده توشون اجرا کنن استوری گذاشته بودن و دن یه عکس به همراه بقیه در حال کار کردن پست کرده بود.

لویی تونست خودش رو توی اون عکس پیدا کنه در حالی روی کاناپه نشسته بود و توی برگه یه چیزایی می‌نوشت.

عکس قشنگی بود ، هرکس توی اون عکس به یه کاری مشغول بود و انگار توی بی هوا ترین حالت ممکن گرفته شده بود.

لویی عکس رو لایک کرد و وارد صفحه شخصی خودش شد.
متوجه شد از آخرین باری که اینستاگرامش رو چک کرده بود ، فالورراش به طرز عجیبی ۱۰ برابر شده بودن و لویی حتی یدونه پست هم نداشت. بعد از اینکه مردم اونو توی اخبار دیده بودن ، به سرعت پیجش رو پیدا کرده بودن و دایرکتش پر از پیام بود.

عجیب بود اگه همین الان یه عکس پست میکرد؟؟

شونه هاش رو بالا انداخت و به هری که مشغول تایپ کردن توی گوشیش بود نگاه کرد.دوربین سلفیش رو باز کرد سعی کرد چند تا ژست رو امتحان کنه.

اخم کرد...
از پنجره به بیرون نگاه کرد...
شکلک درآورد...
یه لبخند دندون نما زد...

چند تا عکس گرفت و در آخر وقتی از هیچکدومشون خوشش نیومد دوباره به هری نگاه کرد.

فقط یکم خودش رو به سمت اون خم کرد و دوربین رو جلوی صورتش گرفت و انگشت شصتش رو کنار صورتش گرفت و یه لبخند خیلی خیلی بزرگ زد و بعد عکس رو گرفت.

سرجاش صاف نشست و به عکسی که گرفته بود نگاه کرد.
فقط یه قسمت از شونه هری معلوم بود.

لویی وقتی از عکس خوشش اومد به اینستاگرام برگشت و عکس رو با کپشن " قراره تا چند ساعت دیگه دنیا منفجر بشه " پست کرد.

wrecked |ویران شده |L.s|Where stories live. Discover now