حسابی حوصلش سر رفته بود و جونگکوک هم همش سرش تو گوشی بود و به ته توجه نمیکرد
تهیونگ بلند شد و تصمیم گرفت لباس جدیدی که گرفته بود رو بپوشه
به سمت کمد رفت و بازش کرد و لباس جدیدش رو برداشت و لباس خودش رو دراورد
جونگکوک تمام مدت سرش تو گوشی بود ولی با دیدن تهیونگ که لباسش رو در میورد اون روی شیطونش گل کرد و بلند شد و رفت سمت تهیونگ و از پشت بغلش کرد
جونگکوک: دلم میخواد همین الان...
حرفش با داد تهیونگ نصفه موند
تهیونگ: آییی منحرف عوضیییی کل این مدت سرت تو گوشی بوددددد الان تا لباسمو دراوردم فهمیدی منی هم وجود هستتتت
جونگکوک: ببخشید بیبی میدونی سرم با کارا شلوغه که
تهیونگ هومی کرد و خواست لباسش رو بپوشه که دست های جونگکوک رو روی نیپلش حس کرد و با تعجب بهش نگاه کرد
ته: چه غلطی میکنی
جونگکوک: بیبی خیلی وقته که دیکم اون سوراخ تنگت رو پر نکرده
تهیونگ با این حرف جونگکوک از خجالت سرخ شد
جونگکوک شلوار تهیونگ رو دراورد و
کاملا تهیونگ رو لخت کرد
لباس خودشم دراورد و دستش رو روی باسن تهیونگ کشید و چنگی بهش زد و باعث شد تهیونگ از جاش بپره
جونگکوک یکی از انگشتش رو دور سوراخ تهیونگ کشید و یدفعه واردش کرد که باعث ناله ی بلندی از طرف تهیونگ شد
جونگکوک انگشت دومش هم واردش کرد و همینجوری ضربه میزد
تهیونگ زیپ شلوار جونگکوک رو باز کردو شلوارش رو دراورد و باکسرش هم دراورد و دیک جونگکوک رو تو دستاش گرفت
جونگکوک: عاحح بیبی شیطون شدی؟
و پوزخندی زد تهیونگ
خم شد و سر دیک جونگکوک رو وارد دهنش کرد و جونگکوک از لذت سرشو عقب برد
تهیونگ نصف دیک جونگکوک رو تو دهنش جا کرده بود
جونگکوک موهای تهیونگ رو گرفت و به جلو کشید تا دیکش بیشتر تو دهن ته بره
جونگکوک که دیگه نمیتونست تحمل کنه تهیونگ رو داگی کرد و یه ضرب واردش کرد و همینجوری ضربه میزد
و تهیونگ اول از درد و بعدش از لذت ناله میکرد
تهیونگ: عاحح... ج جونگکوک د دارم می میام
جونگکوک: بیا باهم بیایم بیبی
در آخر ته و کوک باهم ارضا شدن
و هیچ کدومشون متوجه اتفاقی که افتاد نشدن
جونگکوک تو تهیونگ ارضا شده بودادامه پارت بعد

ESTÁS LEYENDO
Mafia love
Acción"متوقف شده" اسم فیک=عشق مافیایی امگایی با رایحه توت فرنگی عاشق آلفایی با رایحه قهوه تلخ میشه داستان عاشق شدن این دو امگا و آلفا بسیار شگفت انگیز و زیبا هستش امگای ما به دلیل از دست دادن مادر و پدرش پیش عمو و زن عموش زندگی میکنه و پسر عموش تهیونگ ر...