🎗֙⋆࣪ 𝐩𝐚𝐫𝐭 25

117 20 36
                                    

《 آهنگی که توی این بخش تهیونگ و ادلاین باهاش می‌رقصن Can't help falling in love از Elvis Presley هست که می‌تونین برای ارتباط بیشتر هم‌زمان با خوندن این قسمت گوش کنین.》

- تهیونگ -

مدتی هست که ادلاین مقابل در خونه ایستاده بود و وارد نمی‌شد. داشتم از آیفون خونه نگاهش می‌کردم که چطور دست لرزونش رو مالش می‌داد و منتظر بود تا لرزشش قطع بشه.

انقدر مضطرب و درمونده بود که قلبم درد می‌گرفت. دستم رو به دیوار تکیه زدم و سرم رو پایین انداختم. این‌طوری دیدنش برای هزار تیکه شدنم کافی بود. تحملش رو نداشتم خودش تنهایی همه چیز رو به دوش می‌کشید.

دوباره به تصویرش توی آیفون نگاه می‌کنم.

آخه چرا فقط نمیای و بهم نمی‌گی؟ چرا از این که رازهات رو باهام سهیم بشی می‌ترسی؟

تو نباید تنهایی تحملش کنی ادی. یکم بیشتر بهم تکیه کن تا نشونت بدم چطور همه چیز رو به پات می‌ریزم.

بعد از دقایق طولانی، بالاخره ادلاین وارد خونه شد. خودم رو جمع و جور کرده و سمت راهرو رفتم تا ازش استقبال کنم.

"خوش برگشتی."

ادلاین با دیدنم لبخندی زد. نگاهم به سمت دست چپش کشیده شد که دیگه نمی‌لرزید. وقتی مقابلم رسید بوسه‌ای به شقیقه‌اش زدم و اون رو سمت هال هدایت کردم.

"حتما خسته‌ای نه؟ برات یک چیزی آماده کردم."

وقتی وارد فضایی که تدارک دیده بودم شدیم، صدای موسیقی بهتر شنیده می‌شد و میزی که با چند شاخه گل رز و شمع تزئین کرده بودم چشم رو نوازش می‌کرد.

ادلاین کنار میز ایستاد و با خوشحالی واضحی پرسید:

"واو... مناسبتی چیزیه؟"

سرم رو به ستون کنارم تکیه زدم و بهش نگاه کردم که چطور با شوق و ذوق به چیدمان گل‌های گوشه کنار خونه نگاه می‌کرد. همه اون نگرانی‌ها و ناراحتی‌هایی که پشت در کشیده بود از صورتش محو شده بودن.

"نه... فقط خواستم یکم وقت بگذرونیم."

جلو رفتم و صندلی رو براش عقب کشیدم تا بشینه. شام هنوز گرم نشده بود برای همین تصمیم گرفتم اول با یکم شامپاین شروع کنیم.

مقداری ازش رو توی جام ریختم و جلوش قرار دادم. ادی همون‌طور که شاد بود نگاهش به کتاب روی میز افتاد.

"کتاب می‌خوندی؟ در مورد چیه؟"

وقتی ریختن نوشیدنی برای خودم رو تموم کردم، روی صندلی مقابلش نشستم. به جلد سبز کتاب نگاه کردم و محتواش برام مرور شد. چیز جالبی نبود که ازش خوشم بیاد و نمی‌دونستم چطور باید برای ادل که بهش علاقه نشون داده بود توضیح بدم.

᭝‌ 𝐅𝐥𝐲𝐢𝐧𝐠 𝐭𝐨 𝐲𝐨𝐮 🔞Où les histoires vivent. Découvrez maintenant