Part11♡

77 14 0
                                    

Baekhyun pov:
کمی چتریاشو مرتب کرد با حالت دلبرانه‌ای به سمت میز الفا حرکت کرد

الفا با دیدن امگا چشماش برقی زدن
جو تقریبا اذیت کننده بود چانیول برای عوض کردن جو از بکهیون حالشو پرسید
+بجز استرس میتونم بگم حالم خوبه؟
الفا سرخوشانه لبخندی از تخسی امگا زد ولی سریع جمعش کرد و قیافه متعجب به خودش گرفت یکی از ابروهاشو بالا برد
امگا کمی تو جاش وول خورد از رفتار چانیول تعجب کرده بود
چانیول با دیدن حالت مضطرب بکهیون پوزخندی زد
-فکر کنم خیلی بهت آسون گرفتم
جوری زمزمش کرد که حتی بزور به گوش خودشم می‌رسید
چانیول به سمت بکهیون خم شد بکهیون ماتم گرفته منتطر حرکت بعدی الفا بود
چانیول تو گوش بکهیون زمزمه کرد
-هومم فکر نمیکردم انقدر کیوت باشی
بکهیون گُر گرفته، سریع بحثو سعی کرد عوض کنه
+امم می‌م‌میگم نمیخوای چیزی سفارش بدی؟
پوزخندی زد ولی برای اینکه بیشتر بتونه قیافه گُر گرفته بکهیون ببینه گفت
-استرابری وقتی خجالت میکشی وسوسه انگیز تر میشی
بکهیون متعجب از اینکه چانیول مهربون گوگولیش چطوری رفتارش انقدر تغییر کرده؟شاید چون نمیدونه الفاعه روبه‌روش یه گرگی بود که براش خیلی وقته صبر کرده و دندون تیز کرده
بکهیون با شتابزدگی دستشو برای صدا زدن باریستا بالا برد با رسیدن باریستا به میزشون یه هات چاکلت داغ سفارش داد چانیولم تصمیم گرفت قهوه سفارش بده
Baekhyun pov:
بکهیون داشت از نگاه‌های خیره الفا توی خودش جمع جمع تر میشد
بکهیون الان یه خجالت زده درگیر بود چون از یه طرف ذهنش همش میرفت سمت رفتارا و حرکات چانیول
چانیولی که روبه‌روش نشسته بود اون چانیولی نبود که اینهمه مدت باهاش حرف میزده
با حس کردن چیزِ داغی از افکارش دست کشید با فهمیدن اینکه هات چاکلتش روی لباساش ریخته هینی کشید باریستا از همه جا بی‌خبری که نمی‌دونست پاش به کجا گیر کرده که سکندری خورده و باعث به وجود امدن همچین خراب‌کاری شده شروع به معدرت خواهی از بکهیون کرد ولی هیچکس متوجه لبخند خبیث نفر سوم نشد
چانیول با حالت مصنوعی گفت
-بکهیون حالت خوبه بیا بریم دستشویی لباستو بشوریم
و نگاه سردی به باریستا کرد
بکهیون از زیردستاش بلند کرد به سمت دستشویی هدایتش کرد
بکهیون سریع آبی به قسمت سوختگی زد تا کمی بهتر شه ولی هیچ فایده‌ای نداشت
بدون توجه به حضور چانیول شروع به دراوردن لباسش کرد متوجه نگاه حریصانه چانیول نشد
چانیول دستشو مرطوب کرد خواست قسمت سوختگی به قصد خنک کردن لمس کنه
ولی بکهیون دستشو پس زد
+خودم میتونم انجامش بدم
-اگه کمکت کنم سریع تر تموم میشه
Baekhyun pov:
حرفمو مصمم بار دیگه تکرار کردم
-هوفف خیلی یکدنده‌ای اینجوری نمیشه
داشتم حرفشو تجزیه تحلیل میکردم که گرمی کتشو حس کردم بلافاصله متوجه کشیده شدن دستم شدم
با وحشت ازش پرسیدم داریم کجا میریم ولی جوابی نداد
میتونستم بیشتر پافشاری کنم ولی خب میخواستم بدونم کجا داره میبرتم
-------
-بشین
مات مبهوت نگاهش کردم
-بکهیون بهت گفتم بشین تو ماشین تا بهت لباس بدم اینجوری سرما میخوری
فکمو از دیدن ماشینش جمع کردم روی صندلی نشستم
درحال ور رفتن با انگشتام بودم که صدای چانیول شنیدم
-بیا بگیر تنها چیزیه که پیدا کردم بیرون وایمیستم تا لباستو عوض کنی
-اوه کارت تموم شد صدام کن
لبخند گرمی از رفتارش زدمم
+اممم چانیول میشه بیای
-چیشده استرابری
سعی کردم توجهی به اون نیک نیمی که بهم داده نکنم گفتم
+فکر نمیکنی یکم زیادی بزرگه؟
-پففف وای استرابری خیلی کیوتی اجوشی متاسفم تنها چیزی بود که تو ماشین داشتم
+هییی بهم نگو اجوشیی
-باشه اجوشی انقدر غر نزن ادرستو بده برسونمت
+خدایاا...نمیخواد خودمم با هیونگم برمیگردم شب میبینمت
تو یک لحظه چانیول قیافه متعجبی به خودش گرفت ولی بعدش لبخندی جایگزینش کرد
-باشه کیوتی هرجور مایلی شب میبینمت
--------------
Chanyeol pov:
پفف خیلی کیوته
فکر کنم باید هرچه زودتر دست به کار شم خودمو تو قلب خانوادش جا کنم
همیشه کائنات دست به دست نمیدن که به خواستت برسی گاهی این خودتی که باید برای رسیدن به خواستت دست به هرکاری بزنی اینکه منتظر حرکت کائنات بمونی همیشه بهترین راهکار نیست

×بالاخره این تلفنو جواب دادی کجایی مرتیکه؟
-سهون پرده گوشم پاره شد
×دیتت چطور پیش رفت؟
-اون استرابری خجالتی با کاراش باعث میشه بیشتر، بیشتر بخوام بدستش بیارم
×روانی امیدوارم با این اخلاق عنت فرار نکنه
-سهون کاری نداری
قطع کردن*
هوممم بزار ببینم باید چیکار کنم فعلا همه چی طبق برنامه ریزیم داره پیش میره نوبت اجرای پلن بعدیه
Baekhyun pov:
اییییی مرتیکههه عوضییی نمیتونستم بیشتر از این پیشش خجالت زده شممم
*بک انقدر فشار نخور امشب باید سرمیز شام تحملش کنی
+سوهو میشه انقدر بهم یادآوری نکنی؟
*بک فعلا بیا فکر کنیم چجوری باید سرمیز شام رفتار کنی نمیتونی همش سرخ و سفید بشی که
+راستت میگیی چیکاررر کنمم وایاییی
+بنظرت اگه خودمو بندازم جلوی ماشین امشب کنسل میشه؟
*داری از دست میریاا انقدر ورجه وورجه نکن بزار یکم فکر کنم
+پوفف باشهه فکر کن
*فهمیدمم
+بنال
با خستگی به زبون اوردمش
*تو باید کسی باشی که بازیو دستش میگیره نه اون
+خب؟
*وقتی امد میری بهش خوشامد میگی بغلش میکنی و ......
------------------
•هوی بکهیون مطمئنی که تو پیام آدرس درست نوشتی؟
+ارههه مطمئنمم
+مامان میشه کمتر راه بری دارم سرگیجه میگیرم
•صدای زنگ میادد فکر کنم چانیول امد برو درو باز کنن
باز کردن در*
+اوهه چانیول شی خوش امدی

🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀
بالاخره پارت جدید اپلود کردمم
راستش فکر کنم یکم شوکه شدید آخه تصمیم گرفتم یکم تغییرات ایجاد کنم تو فیک ولی هنوزم قراره اکلیل پمپاژ کنید
فکر کنم متوجه شدید قلم نویسنده تغییر کرده و خب باید بگم دیگه خودم مینویسمش 😭🥹💋
مرسی که میخوندیدش🍓✨️

𝐰𝐞 𝐟𝐞𝐥𝐥 𝐢𝐧 𝐥𝐨𝐯𝐞 𝐢𝐧 𝐨𝐜𝐭𝐨𝐛𝐞𝐫Onde histórias criam vida. Descubra agora