Chanyeol POV's:
بعد از حرف زدن با اون امگای کیوت بی اعصاب و
فهمیدن اینکه بلاکش کرده از کیوت بودنش قند تو دلش آب شدبعد از یک ساعت پیامی از طرف سهون اومد که شماره اون امگای توت فرنگی براش فرستاده بود،سریع شمارشو توی گوشیش سیو کرد و بهش پیام داد
بکهیون با این حرف گربه نعنایی یکم فکر کرد ... به هر حال خودشم گفت فقط دوست دیگه نه؟!
پس قرار نبود اتفاقی بیافته.
چانیول لبخندی زد ...
از اینکه تونسته بود یجورایی دل اون امگا رو نرم کنه ، حس خوبی داشت.
معمولا کم پیش میاومد که از کسی خوشش بیاد که بخواد برای اون شخص تلاش کنه
اما وقتی از کسی خوشش میاومد ، تا تهش میرفت و خب ... اون امگای کیوت به سرعت تونسته
بود دلشو ببره !Baekhyun POV's:
بعد از حرف زدن با گربه نعنایی ، فهمیدن اسمش و محل زندگیش ، کنجکاویش بر طرف شد و تونست با
آرامش بیشتری به خواب بره.————————————
+هیونگ اونجارو نگاه کن ! میخوام برم سوار چرخ و فلک بشم !!!
÷هی سوهو ! بیا اینجا میخوایم چرخ و فلک سوار شیم.
سوهو با دوتا پشمک به سمت بتا و امگا اومد ، امگا با ذوق یکی از پشمک هارو از سوهو گرفت.
+ممنون هیونگی
_ وقتی سوار چرخ فلک شدن ، سوهو پیشنهادی داد
- بچها موافقین بریم مشروب بزنیم؟
هردو پسر سری تکون دادن و بکهیون با خوشحالی در حالی که داشت پشمک آبی رنگش رو میخورد از پنجره چرخ و فلک بیرون رو تماشا میکرد.
———————————
+اوه مای فاکینگ گاد اینجا خیلی شلوغه!!!
بکهیون با خنده گفت.÷تروخدا عین سگ مست نکنین حوصله جمع کردن شما دوتارو ندارم
بکهیون و سوهو نگاه شیطانی ای به هم انداختن و کیونگسو آهی از سر بدبختی کشید.
~~~~~~~~~
+اون خیلی هاتهههه
+واقعا هاته میفهمین چی میگم؟
امگا درحالی که داشت پیک هزارم تکیلاش رو سر میکشید باحالتی زار گفت..
÷ولی بیا قبول کن روش کراشی.
از وقتی که اومدیم اینجا داری از فرحبخش بودن اون الفا حرف میزنی!+نهههه کراش نیستم...شاید....شاید فقط یکم...
*خیلی جذابه من جای تو بودم از دستش نمی دادم!
*بهش پیام بده.
بکهیون با ناراحتی به سوهو نگاه کرد و توی فکر فرو رفت.
baekhyunPOV's:
دلم میخواست بهش پیام بدم
بعد از اینکه بهش فرصت دادم ، باهم کلی حرف زدیم و خیلی بیشتر همو شناختیم و اونقدر هم که فکر میکردم آدم لاشی ای نبود ... ولی احساس میکنم اگه بهش پیام بدم مزاحمش میشم.
آه ... احساسات مزخرفی دارم ؛ دلم میخواد باهاش کلی حرف بزنم.
قطعا اون زندگی خودشو داره و نمیتونه همش با من حرف بزنه ... اصلا کی خوشش میاد 24/7 با یکی دیگه حرف بزنه؟!÷هی پسر فکرای چرت و پرت نکن اگه دوست داری بهش پیام بده
با صدای کیونگسو از سیل تفکراتش بیرون اومد
+نمیدونم...
*بهش پیام بده
+نه
*بده
+نهههه
*میگم بده!
سوهو با عصبانیت بهش توپید
بکهیون که مصرف بیش از حد الکل روش اثر گذاشته بود مظلوم نگاهی به سوهو انداخت و آروم گفت :+باشه
وارد صفحه چتش با چانیول شد و در عین حال پیک هایی که سوهو براش میریخت رو میخورد.
و به صفحه چتشون خیره شده بود.
نمیدونستم چه اتفاقی داشت برای احساساتش میافتاد...
ولی اون آلفای نعنایی عوضی باعثش بود!
همهچیز خیلی سریع داشت اتفاق میافتاد و توی سردرگم ترین حالت خودش بود.✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
هایییییییی💕
داستان داره تازه کم کم جلو میره و جذاب میشه از اینجا به بعد، امیدوارم دوسش داشته باشین و بهش فرصت بدین.
بوسسس🍓ووت و کامت هم یادتون نره💕
YOU ARE READING
𝐰𝐞 𝐟𝐞𝐥𝐥 𝐢𝐧 𝐥𝐨𝐯𝐞 𝐢𝐧 𝐨𝐜𝐭𝐨𝐛𝐞𝐫
RomanceMintcat:ohhh i see a sexy baby boy Strawberry:هی تو واسه همه کسایی که نمیشناسیشون از اینن کامنت ها میزاری؟ Mintcat:نمیدونم٫شاید فقط برای تو باشه ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ +یودای بدجنس؟؟!!! _واتتت تو همون بچه ای چاقالوی لوسی؟؟!! ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ Main cople:chanbaek...