راهنما رو خاموش کرد و دستش رو از فرمون فاصله داد تا فرمون بچرخه و سر جاش برگرده. نگاهی به ساعت انداخت و متفکرانه لپش رو از داخل گاز گرفت. اگه شانس باهاش یار میبود، میتونست ببیندش.
″اسمش پارک چانیوله، فکر کنم یکی دو سال ازت کوچیکتر باشه. پدر و مادرش هردو تو همین بازه‌ی زمانی مشکوک مردن و ممکنه قربانی‌های همین قاتلی باشن که دنبالشی... اما لطفا مراقب باش بکهیون، این پرونده با تمام پرونده‌های قبلیت خیلی فرق داره!″
لبخند محوی روی لب‌هاش نشست. برای مدت طولانی‌ای به اون پسر و تک تک قربانی‌های پرونده وینتر کیلر فکر میکرد. یه جور وسواس و مشغولیت ذهنی که گریبان‌گیر تازه‌کارها میشه. بکهیون ۲۵ ساله هم از این قاعده مستثنا نبود و نمیتونست بیخیال بزرگ‌ترین پرونده زمان کارآموزیش تو اداره پلیس بشه. دوست‌هاش از گوشه و کنار براش خبرهای جدید میاوردن و اون برای خودش تو کامپیوتر قدیمیش پرونده تشکیل میداد. تقریبا ۱۰ سالی از اون موقع گذشته بود و حالا بکهیون دوباره کارش به ″پارک چانیول″ افتاده بود.
حین رانندگی نگاهی به مپ انداخت؛ تقریبا رسیده بود. پس زمینه‌ای از چهره‌ی چانیول توی ذهنش داشت اما نمیتونست دقیقا تصور کنه که طی ۱۰ سال اخیر اون چقدر تغییر کرده.
صادقانه، دلش برای اون پسر میسوخت. چانیول سنی نداشت که پدر و مادرش اونطوری به قتل رسیدن و از اون موقع مجبور بود تنهایی از پس خودش و زندگیِ ″بازمونده‌ی خانواده قربانی قتل سریالی″ایش بربیاد.
ماشینش رو پارک کرد و گوشیش رو برداشت که به کیونگسو زنگ بزنه. تا یادش بود باید این کار رو میکرد چون اگه غرق کارش میشد، معلوم نبود کی دوباره یادش می‌افتاد به برادرش زنگ بزنه.
بعد از چهارمین بوق بالاخره جواب داد، با صدای گرفته‌ای که معلوم نبود به‌خاطر مریضیشه یا بیدار شدن از خواب.
-چطوری بیریخت؟
+بله هیونگ؟
-حالت خوبه پسرم؟
کمربندش رو باز کرد و کتش رو از صندلی شاگرد برداشت.
+خوبم هیونگ. چی شده؟
-هیچی زنگ زدم حالتو بپرسم احمق. مگه باید چیزی بشه؟
+خوبم.
کیونگسو نفس عمیقی کشید.
+هنوز دلم درد میکنه.
-داروهاتو خوردی؟
+آره پاشدم خوردم.
-کاری نمیخوای بکنم؟ پول داری غذا بگیری واسه خودت؟ برات یه‌کم واریز میکنم یه چیز خوب و مقوی بخور خب؟
+باشه هیونگ. ممنون.
-منم سعی میکنم زودتر سر و ته اینو هم بیارم و بیام خونه. هیونسو هم خودم میرم دنبالش، نگران نباش.
YOU ARE READING
Genius | Chanbaek
Fanfiction+اسمش پارک چانیوله، فکر کنم یکی دو سال ازت کوچیکتر باشه. پدر و مادرش هردو تو همین بازه‌ی زمانی مشکوک مردن و ممکنه قربانی‌های همین قاتلی باشن که دنبالشی... اما لطفا مراقب باش بکهیون، این پرونده با تمام پرونده‌های قبلیت خیلی فرق داره! ---------📰...
