Ch 15

83 26 67
                                    

دفترچه‌ش رو چند باری به کف دستش کوبید و بعد هوا رو با صدا داخل دهنش کشید.

-خیلی خب ممنون.

به دختر کم سن و سال روبه‌روش تعظیم کوتاهی کرد و به سمت خروجی سالن راه افتاد. کارش واقعا بی‌فایده و مسخره بود و ریسکش عملا به هیچ دردی نخورد.

"پارک چانیول، پارک چانیول، پارک چانیول، یه چیزی درمورد تو عجیبه."

دکمه‌ی قفل روی سوییچ رو فشرد و در ماشینش رو توی چند قدمی اون باز کرد. متوجه نمیشد چانیول چجوری اون همه اطلاعات درمورد پرونده‌ها جمع کرده و این یه جورهایی مغزش رو میخورد.

تو نگاه اول آبسسد بودن یه پسر بچه با قاتل سریالی‌ای که پدر و مادرش رو به عنوان اولین قربانی‌ها از بین برد، عادی به‌نظر میرسه. جدا برای بکهیون چنین کاری طبیعی تصور میشد و احساس میکرد خودش هم احتمالا تو این موقعیت همین کار رو بکنه.

داستان در واقع جایی از روند منطقیش خارج میشد که اطلاعات نوشته شده توسط چانیول، چندان کمتر از اطلاعات فایل‌های پلیس نبودن. انگار اون جدا با همون سن کم دوره افتاده و تحقیق محلی انجام داده بود... شاید هم یه سر و سری با یکی از کارمندهای اداره داشت.

-شاید اطلاعات رو میخریده.

+شاید هم برای داشتنشون تلاش کرده.

بکهیون به سرعت به عقب برگشت.

-پارک چانیول شی.

+کارآگاه بیون.

موقعیت برای بکهیون واقعا معذب کننده بود. اینجور تحقیق کردن درمورد چانیول تو محل کارش، باعث میشد تک تک حرف‌هایی که درمورد احساس اطمینان و درک به اون پسر زده بودن، حالا بی‌معنی به‌نظر بیان.

+من واقعا ترجیح میدم آدما از اول منفعت‌طلب بودنشون رو بهم نشون بدن. اینجوری لااقل حس نمیکنم با دوروییشون تحت تاثیر قرار گرفتم.

-اینطور نیست. اجازه بده توضیح بدم.

+من دیگه هیچ همکاری‌ای با شما نمیکنم کارآگاه. لطفا از اینجا برین.

-اینطور تند برخورد کردن اصلا درست نیست مهندس پارک. میدونم حس خوبی نداری اما...

بکهیون نفسش رو باصدا بیرون فرستاد و بعد به چشم‌های چانیول خیره شد.

-لطفا اجازه بده توضیح بدم.

چانیول نگاهش رو از بکهیون گرفت.

+توضیح لازم نیست. شما اومدین درمورد من تحقیق کردین و به جوابی که میخو...استین رسیدین.

-درسته و بابتش پشیمون نیستم. من... بهت شک کرده بودم باشه؟ پارک چانیول پسر ساده و درونگرا که پدر و مادرش نقطه شروع کار...

Genius | ChanbaekWhere stories live. Discover now