چشم هاش برق زدن و با خوشحالی وصف نشدنیی به مینهو نگاه کرد
+ "شکلات ؟ از کجا اوردیششش"
_ " قرض گرفتم؟ "
+ " این یعنی دزدیدیش"
_ " یه جورایی "
+ " اگه میدیدنت چی ؟ "
_ " حالا که کسی ندیده ، پس بخورش "
جیسونگ لبخند نصفه نیمه ای زد و در دراژه های رنگی رو باز کرد و ریخت کف دستش
اولین دراژه قرمز رنگ بود
ذوق زده برش داشت و توی دهنش گذاشت_ " هی ، هی منم میخوام"
جیسونگ یه دراژه ی سبز رنگ انتخاب کرد و جلوی دهن مینهو گرفت
_ " اونی که توی دهنته رو میخوام "
جیسونگ خشکش زد و فقط به مینهو نگاه کرد
مینهو که حسابی از ریکشن دوست پسرش خوشش اومده بود
خم شد و لب هاشو روی لب های جیسونگ گذاشت و کمرش رو گرفت
زبونش رو توی دهن پسر کوچیک تر برد و طعم شیرین و فندقی دراژه رو از روی زبونش مزه کرد.
جیسونگ ناله ی ارومی کرد و چنگی به شونه ی مینهو انداخت
اگه همین الان از هم جدا نمیشدن احتمالا حالا حالاها نمیتونستن به اردوگاه برگردن_
_
_
تقه ی ارومی به در اتاق فرمانده زد
+ " بیا تو "
جیسونگ در رو باز کرد و وارد شد
تعظیم نظامی کرد+ " آزادی "
سرباز دستش رو پایین اورد و صاف ایستاد
+ " سرباز هان جیسونگ ، یک ساله به اینجا منتقل شدی"
_ " بله قربان "
+ " سرباز لی مینهو رو میشناسی؟ "
_ " بله قربان "
+ " چه ارتباطی باهم دارید؟؟ "
_ " چیزی جز هم رزم نیستیم قربان "
+ " پس میخوای بگی صدای ناله هایی که از انبار اذوقه شنیدم صدای تو و لی مینهو نبوده ؟ "
قلب جیسونگ یک تپش جا انداخت
_ " متوجه نمیشم قربان"
+ " برای منم همونقدر بی تاب ناله میکنی؟ قول میدم زودتر مرخصت کنم دوره ی سربازیت تموم میشه و پدرت فکر میکنه سرباز خوبی بودی جیسونگ
چند قدم به سمت جیسونگ برداشت و دست های چروک و پر از لکه اش رو به صورت جیسونگ کشید
جیسونگ با انزجار صورتش رو به سمت دیگه ای چرخوند
+ " نکنه فقط از مردای جوون خوشت میاد؟ میتونم تضمین کنم من بزرگ تر از اونم بیشتر لذت میبری"
KAMU SEDANG MEMBACA
𝐀𝐦𝐧𝐞𝐬𝐢𝐚
Fantasiاگه میدونست زیر پوست شهر چی پنهان شده بازم به اونجا برمیگشت؟ 𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒: 𝐻𝑦𝑢𝑛𝑙𝑖𝑥 ,𝑀𝑖𝑛𝑠𝑢𝑛𝑔 ,𝐶ℎ𝑎𝑛𝑚𝑖𝑛 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝐹𝑎𝑛𝑡𝑎𝑐𝑡𝑦, 𝑇ℎ𝑟𝑖𝑙𝑙𝑒𝑟, 𝑆𝑚𝑢𝑡 ,𝐶𝑜𝑚𝑒𝑑𝑦 , 𝑊𝑒𝑟𝑤𝑜𝑙𝑓 روز آپ: سه شنبه ها