𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏:
از توی آینه نگاهی به خودش انداخت. تعدادش از دستش در رفته بود بار چندمه به الهه ماه میگه که ازش متنفره. از اول سال تحصیلی تا حالا که اولین روز کاریش بود توی خونه درس خونده بود و درکی از مدرسه رفتن و فضای اونجا نداشت!
چون از نظر پدرش درس خوندنش کنار بقیه آلفا ها باعث سرافکندگی میشد!نه به خاطر اینکه زشت باشه یا مریضی داشته باشه اصلا فلج باشه نه! به خاطر تفاوتی که با بقیه آلفا ها داشت. ولی خب مگه تقصیر خودش بود که قدش از بقیه آلفا ها کوتاه تر جثه اش ریز تر و رایحه اش ارکیده سفید و برف بود یا حتی اون سلطه گری مورد نظر رو نداشت؟
قطعا نه ولی پدرش اون رو مقصر میدونست! و همیشه بی دلیل دنبال راهی برای تنبیه اش بود. آهی از فکرای توی سرش کشید و لباسش رو مرتب کرد. بعد از مصرف کاهنده برای کاهش بوی رایحه اش به طبقه پایین سمت آشپزخونه رفت.
سلام کوتاهی کرد و پشت یکی از صندلی ها نشست.
(مادر تهیونگ # پدر تهیونگ $ تهیونگ +)
# صبحت بخیر پسر عزیزم،دیشب خوب خوابیدی؟
در جواب به مادرش لبخندی زد و سری تکان داد.
& قرص کاهنده خوردی؟
+ بله پدر
& خوبه، تا جایی که میتونی از پسر های اعضای انجمن دوری کن و کارتو درست انجام بده! نزار مطمعن بشم که یه بی لیاقتی!
# جان کافیه! اون تا الان خطایی نکرده یکم بهش فرصت بده انقدر به خاطر چیزی که خودش مسببش نیست مجازاتش نکن!
لبخند محوی از حرف مادرش زد که با حرف پدرش خشک شد
& کم به خاطر اینکه هر دفعه به بهانه های مختلف نبردمش به جلسه انجمن متلک نشنیدم! پس تمام اینایی که میکشه حقشه و بهتره بدونه که بیشتر از این هم در انتظارشه!
بعد از تموم شدن حرفش محکم روی میز کوبید و آشپزخونه رو ترک کرد.تهیونگ گونه ی مادرش رو بوسید و به خاطر بحثی که موضوعش همیشه خودشه معذرت خواست و از خونه بیرون زد تا به بیمارستان بره.
امروز اولین روز کاریش بود و معلوم نبود چطور پیش میره ولی خب فکر میکرد حداقل بدتر از حرف هایی که پدرش بهش زده نیست!
نیم ساعتی توی راه بود. روبه روی در بیمارستان ایستاد،نفس عمیقی کشید و وارد شد که هنوز داخل نشده بدبختی بهش سلام کرد...........
کیم تهیونگ/ از دسته ی بیچ آلفا
۲۸ سالشه
رایحه اش ارکیده سفید و برفه
یه برادر کوچکتر داره که ۱۸ سالشه
احساس میکنه الههی ماه نفرینش کرده!
--------------------------------------
ووت و کامنت فراموش نشه! دوست دارم نظراتتون رو درباره ی هارمونیکا بدونم.
BẠN ĐANG ĐỌC
𝐇𝐚𝐫𝐦𝐨𝐧𝐢𝐜𝐚
Truyện Ngắnزندگی آلفایی که از نظر جثه و صورت شبیه بقیه هم جنس های خودش نیست قراره چطور پیش بره؟ ترد شدن حتی از طرف خانواده قبل از جامعه به نظرتون چه حسی برای اون آلفای بیچاره داره؟ حتما الهه ی ماه باید ازش متنفر باشه که همچین سرنوشتی در انتظارشه....... ...