→Louis'Pov←
سرمو با دستام گرفتم و به جورجیا نگاه کردم...از داغون داغون تر بود چشای ابیش بسته بود و صورتش مثه گچ سفید بود
-لو..جورجیا حالش خیلی بده سرمش تموم شد خودش میتونه دراره یا به ویکتور بگو دراره فقط اون قرصا که تو نسخشه براش بگیر و بهش بده..اصلا نزار تو اتاق تنها باشه افسرده میشه
-باشه مرسی مایک
-خواهش میکنم..مواظبش باش..بای
-باشه بای
بعداز رفتن مایک نسخه رو دادم به ویکتور تا قرصای جورجیو بخره
-لو؟
-جورجی..خوبی عشقم؟
-لو سام کو؟
-جورجی..
-اون زندس..
-هیشش جورجی
جیغ کشید
-ساااامووووئللل من کجاااااستتت؟اااوون زننندسسسسس ززنددددسسسس
ویکتور اومد تو اتاق و قرصاشو با امپولای ارامبخشی که مایک داد رو بهم داد و من به ویکتور گفتم امپولو بزنه بهش وقتی امپولو بزور زد جورجی اروم گرفت
-لو..ما..ما انتقام..انتفام..میگیریم؟
-اره..اره یکی یدونه من..انتقام میگیریم..حالا بخواب باشه؟
-لو؟
-جانم؟
-قول بده تنهام نمیزاری
-قول میدم
-از اتاقم بیرون نرو
-باشه جورجی نمیرم حالا اروم بخواب خواهر من
چشاشو بست و خوابید..موهامو کشیدم و تو اتاق قدم زدم..هرزه ی لعنتی بدبختت میکنم..رو صندلی مورد علاقه ساموئل که جورجیا واسه همین عاشقش بود نشستم و چشامو بستم
★★★★
-لو؟لو؟چشاتو باز کن
چشامو باز کردم تقریبا یه ماه از مرگ ساموئل گذشته جورجی به شادی سابق نی ولی ناراحتیشم نشون نمیده این ویژگی اونه
-درموردش تحقیق کردم لو جسیکا استایلز معروف به قاتل یا قاتل مرد دوباره ازدواج کرده با دوتا قاچاقچی معروف برد استایلز و ادوارد هوران شوهر اولش ادوارد هوران ازش یه پسر داره اسمشم نایله نایل بدنیا میاد باباش میمیره و جسی دوباره ازدواج میکنه اینبار با برد استایلز از بردم یه پسر به اسم هری داره وقتی هری بدنیا میاد دقیقا مثل ادوارد برد میمیره و تعجب برانگیزه ک نایل و هری باهم خیلی خوبه و پیش مامانشونم زندگی نمیکنن هری بایه(میدونین بای چیه؟هرکی معنی خواست تو کامنت بگه)ولی نایل نچ تمایلش فقط به دختراست کشتن نایل بامن میمونه تو تو باید مخ هریو بزنی و بعد بکشیش
-دختر تو نابغه ای
-هه فردا میریم پیششون پس امروزو خوش باش و فردا تیپ بزن ..
یعنی جورجیا سردسته اشراره!باید ازش ترسید!
وقتی بازدیدا رو میبینم با تعداد کامنت و رای مقایسه میکنم دلم میخواد برم زیر گیوتین-.-
عکس جورجیا هم گذاشتم*-*
رای و کامنت پلللیزز^_^