ChApTer 19

1K 108 18
                                    

××توجه××
این چپتر اسماته پ اگه دوس ندارین یا حس میکنین مناسبتون نیست نخونین لطفا..ممنون
*************************************
*Louis'Pov*
-پیاده شو خواهر
-مرسی برادر
پیاده شدم و لبخند زدم و جورجیم پشت من اومد
-چه عجب اومدین صفا اوردین ما به قیافتون روشن شدیم
-نایل=|این شعر و ورا رو کی بهت یاد داد؟
-معلم بی ادب اصلا قهرم جورجی
-ببخشید پسر 5 ساله
دستم کشیده شد
-خببب من و لو میریم درس بخونیم(جان عمم=_=)
-اره برین خوبه
نایل با خنده گفت
-ببند-_-
دستمو گرفت و کشید تو اتاق
-خببب وقت درسه..حالا..
درو قفل کرد و لباشو رو لبام گذاشت و باعث شد خفه شم
-درس کیلو چنده وقته خوش گذرونیه()
نیشخند زدم
-بدجنس
لبای هری دوباره روی لبام قرار گرفت و جفتی لبای همو با ولع میخوردیم... صدای ناله ی هری توی گوشم میپیچید و باعث میشد شرت توی پام واسم تنگ تر بشه...فاک...این پسر با اون چشمای سبزش منو جادو کرده...سوییشرتم از روی شونه هم افتاد و یه دست سردو روی کمرم زیر تیشرتم احساس کردم...موهاشو چنگ زدم و اون زبونشو توی دهنم برد...دستاشو زیر رون پام حس کردم و بعد از روی زمین کنده شدم...پاهامو دور کمرش حلقه کردم و اون منو سمت تخت برد...اول اون روی من بود ولی کم کم بدنش شل شد و نمیتونست ادامه بده...فهمیدم این منم که باید شروعش کنم...جاهامونو عوض کردم و لبامو روی گردنش گذاشتم و دکمه های پیراهن سفیدشو دونه دونه باز کردم و بعد دستمو روی سینه و شکمش کشیدم و سمت کمربندش رفتم....بازش کردم و خیلی زود شلوارشم به بقیه ی لباساش ملحق شد...دستش سمت تیشرتم رفت و درش اورد و شلوارمم با پاش روی زمین بغل تیشرتم افتاد...لبمو روی گردنش گذاشتم و پوست گردنشو ساک زدم و دستمو روی برامدگیه سفتش کشیدم...دستمو توی شرتش فرو کردم و توی دستم گرفتمش و هری زیر لب ناله کرد و اسممو گفت...سمت پایین بدنش حرکت کردم و هرجایی از بدنشو که میتونستم میبوسیدم...نافشو با زبونم به فاک دادم و اون بیشتر ناله کرد و من بیشتر برای کاری که میخواستم بکنم مصمم شدم...انگشتمو بالای کش شرتش گذاشتم و تا روی زانوش کشیدمش پایین...اون خیلی بزرگ بود ترشح میکرد...تهشو با دستم گرفتم و سرشو بوسیدم و اروم توی دهنم فرو کردمش...هری ناله کرد و موهامو چنگ زد و خودشو بیشتر توی دهنم فرو کرد...جوری که قشنگ با گلوم برخورد میکرد و باعث میشد حالت تهوع بگیرم...ولی این حس عالی بود....هری محکم تر موهامو چک زد و من زبونمو روی اون کشیدم و خوردمش...قبل اینکه کاملا راضی بشه کشیدم کنار هری غر زد...بدنش داشت برای اومدن التماس میکرد...خودمم همینطور...رفتم بالا و لبامو توی روی لباش گذاشتم و همینجوری که میبوسیدمش اون پاهاشو دور کمرم حلقه کرد و من خودمو روی ورودیش گذاشتم و خیلی اروم خودمو توش فرو کردم و خودمو تکون دادم
- لو...فاک اره خودشه
- اوه شت...اره
اون خیلی تنگ بود و باعث میشد بخوام زودتر ییام...و فاک صدای سکسیش که بغل گوشم ناله میکرد منو به لبه نزدیک میکرد...کم کم مایع گرم هری رو روی بدنامون حس کردم و بعد چند دقیقه ام خودم توی هری اومدم...نفس نفس میزدیم و خسته بودیم....اما من یه چیز دیگه تو وجودم داشتم...شاید حس گناه...من یه عوضیه به تمام معنام..من..من باید به هری بگم..ولی..ولی..جورجی..شاید..خودش به نایل گفته..نه نگفته..اه..فاک..من دارم از هری استفاده میکنم..ولی اون عاشقمه..من دارم از عشق پاکش سو استفاده میکنم..فاک من یه عوضیم که مستحق مرگه..همونجوری ک سرم رو سینه هری بود هق هقم بلند شد و هری با نگرانی نگام کرد
-لویی..عشقم؟..چیشده؟..تو..تو..خوبی؟
هق هقم بدتر شد و سرمو تو سینش مخفی کردم
-هیشش اروم باش..اروم..
#############################
خببببب اینم از این چپتر=)
دوست داشتیننن؟
اسمات های این چپتر کار من نی
چون همونطور که گفتم اسمات نوشتن من میلنگه بدجور=|
جی افم نوشته*_*
اینم ایدیش←
@sara_st9401
قسمت احساسیش رو من نوشتم و اولش=|
چون احساسی نوشتن اون میلنگه|=
یعنی قشنگ مکمل همیم=]
چقدر زر زدم=|
ووت اند کامنت لفدن^_^

No CoNtRoLWhere stories live. Discover now