→Georgia'Pov←
چونم میلرزید و بدنم یخ زده بود
-هیشش جورجی اروم باش..
-تو..چرا نگفتی؟
-منتظر بودم تو بهم بگی
-هریم میدونه؟
-نه..
-نایل..لویی..اون
-باید خودش بگه
-تقصیر منه..همه چی
-چرا؟
-من به تو گفتم ولی ب لو گفتم نگه..چرا گفتم نباید میگفتم من یه هرزه خودخواهم(هستی خب-.-)
-جورجیا اروم باش اخرش باید میگفتی ک اومدین مارو بکشین..البته حقم داشتین
-تو از کجا فهمیدی؟
-عکس و اسم اونایی ک مامانم میخواست برامون بفرسته با شما یکی نبود..بعد از زیر زبون زین کشیدم و اون بهم گفت
-ج..جورجیا؟بیا بریم دیگه
صدای لویی بود ک صدام میزد
-او..اومدم..
-جورجی از هیچی نترس عشقم برو ب لو بگو
-باشه..میگم
دستاشو دورم حلقه کردو محکم بغلم کرد
-در هرصورت دوستت دارم جورجی(خاک بر سرت نایل جان=|)
-منم دوستت دارم نایل..ایندفعه واقعی
خندید و لباشو رو لبام گذاشت
-جووووووووورجیا
-اوه اوه الان لو میکشتمون..بدو برو
-باشه..بای بای
-بای بای فسقلی
-خودتی..بی خاصیت
اینو گفتم و دویدم پایین تو بغل لو
-چیشد بلاخره دل کندی اومدی؟
از بغلش دراومدم..
-من میرم سوار ماشین شم
دویدم طرف ماشین و سوارش شدم ک لویی اومد
-چیشده؟
-چ..چی؟
-چرا چشات قرمزه؟
-چشای خودتم قرمزه
-لویی جواب بده
-بریم خونه
-باشه
کل راه تو سکوت طی شد تا اینکه رسیدیم خونه و بردمش تو اتاقش
-بگو لویی
-اول خودت بگو
-من امروز میخواستم..نایلو بکشم..ولی فهمیدم خیلی دوستش دارم(بمیر-_-)نتونستم بهش گفتم اون میدونست..از زین پرسیده بود..
-هری چی؟
-نمیدونه
-جورجی؟
-جونم؟
-چرا؟
-چی چرا!؟
-چرا نزاشتی ب هری بگم؟
-معذرت میخوام
→Louis'Pov←
-معذرت میخوام
رفتم طرفش و بغلش کردم و هق هقم بلند شد..جورجی دستشو رو کمرم میکشید و هیچی نمیگفت..هیچ صدایی ازش درنمیومد(بره بمیره:(..)سرمو بلند کردم و نگاش کردم اونم داشت گریه میکرد
-ف..فردا..ب...بهش..م..میگم..ا..اره..میگم..
جورجی لبخند زد و محکمتر بغلم کرد..رو تخت نشست و منم سرمو رو پاش گذاشتم و به خواب عمیق فرو رفتم..
-میدونی چیه لویی؟برام به اندازه سوزنم ارزش نداری..برو بمیر..تو یه عوضی ک مستحق مردنی..برو بمیر..ازت متنفرم..متنفر
-ه..هری؟
-اسم منو نیار عوضی
-لویی لویی جون جورجی پاشو..لویی لطفاا..لووو
پریدم و نفس نفس زدم
-ج..جورجی؟
-جونم؟خوبی؟(به لطف تو عالیه-_-)
سرمو تکون دادم و دوباره اشکام شروع کردن ب ریختن رو گونه هام..
-از این اشکا متنفرم از خودم متنفرم از زندگی متنفرم از همه متنفرممممممممم..متنفرم..متنفر..
چشام سیاهی رفت و بعدش چیزی نفهمیدم
*********
میدونم این چپتر خیلی کمه
ولی باید اینجا تموم شه
چون چپترای بعد واقعا افتضاحن و من ازشون متنفرم چون هری یه عوضی میشه:(
از جورجی حالم بهم خورد:(
ب لو میگه نگو خودش میگه:(
چ خرشانسم هست-_-
بازم معذرت میخواااااااام=]
ای لاو یو^_^
ووت اند کامنت پلیز..