= اوکی بیبی
با خشمی که وجودشو در بر گرفته بود از روی تخت بلند شد و به میز بزرگ شیشه ای اتاق رسید
مشت دستاشو باز کرد و دوتا جام کریستالی روی میز رو از شراب سفید پر کرد ، با احتیاط به پشت سرش نگاه کرد ، آلفا در حال عوض کردن لباساش بود .امگای مو طلایی پلاستیک شفافی رو به آرومی از توی جیبش بیرون کشید ، کمی از پودر سفید رنگِ پلاستیک رو توی جام شراب سفیدی که برای لی سهون ریخته بود خالی کرد و زیر لب زمزمه کرد :
_ برنده ی این بازی منم آلفای احمق !
با لبخند ساختگی ای که به لب داشت به سمت لی سهون رفت و جام حاوی پودر خواب آور رو روبه روش گرفت .
_ مطمئنم که از طعمش خوشت میاد
= بتای زیبایی مثل تو من ، بیشتر از این خوشم میاد آیدن پارک .
آیدن خشمش رو کنترل کرد و دومین جامرو از توی سینی کریستالی برداشت و جلو برد .
_ بسلامتیِ این شب خاص
= بسلامتی دارلینگ
و صدای برخورد جام ها توی اتاق پیچید ....
در حالی که جام نوشیدنیش خالی شده بود ، زیرِ چشم به لی سهونی که به سختی پلک میزد و چشماشو باز نگه داشته بود خیره شد .
_ سهون خسته ای ؟!
با شنیدن اسمش از بتای شهوت انگیز مقابلش لبخندی شیطنت آمیز زد و مچ پسر کوچکتر رو توی دستش گرفت .
= نمیدونم یهویی چرا خیلی خابم گرفته ، عجیبه !
جیمین لبخند پیروزمندانه ای زد و ادامه داد :
_ کاملا عادیه ، تدارک همچین جشن خاصی خسته کنندست .
= پس بهتره باهم بخوابیم عزیزم
_ باهم ؟!
= آره ، مشکلی داره؟
آیدن به سختی لبخند ملایمی زد و از روی تخت بلند شد
_ البته که نه ، اما قبلش باید صورتمو بشورم
= خیلی خب ، منتظرتم
امگا از روی ناچاری سرشو به نشونه ی تایید تکون داد و مچ دستشو آزاد کرد و بعد از بلند شدن از روی تخت با رد شدن از راهروی کوتاهی وارد دستشویی شد ؛ موهای بلوندشو توی مشتش فشرد و شیر آبو باز کرد .
_ اون خواب آور لعنتی باید تا الان اثر میکرد پس چرا هنوز هوشیاره !؟
تقریبا ده دقیقه گذشته بود ، بیشتر از این نمیتونست اینجا بمونه و خودشو قایم کنه ؛ شیر آبو بست و نفس عمیقی کشید ، از دستشویی خارج شد و از راهروی تاریک اتاق عبور کرد .
_ سهون؟!
با نشنیدن جوابی ، جلوتر رفت و با آلفایی که روی تخت به خواب رفته بود رو به رو شد ...
ВЫ ЧИТАЕТЕ
𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐑𝐨𝐬𝐞
Фанфик╾┄┄∴ 𝕎𝕚𝕝𝕕 ℝ𝕠𝕤𝕖 ✣┄┄╼ آیدن پارک ، وارث بزرگ خانواده پارک که برخلاف میل پدرش علاقه ای به ادامه ی بیشتر جنایات کثیف اون رو نداره ، یه راز بزرگ داره؛ اون یه امگاست! اما حقیقت دیر یا زود فاش میشه . کی میدونه آیدن قراره تا کجا برای مخفی کردن رازش...