پسرک بازدمش رو صدا دار بیرون داد و چشماشو به آرومی بست اما این تیرگی نه تنها بر چشماش بلکه بر کل وجودش پرده انداخت ....
تهیونگ با ملایمت سایه ی چشم مشکی رنگ رو پشت چشم های پسری که به آرومی روی صندلی مخملی روبه روی آینه نشسته بود کشید ؛
بعد از کشیدن سایه ، بالم لب حرارتی مورد علاقه اش با طعم توت فرنگیو روی لبای پفکی و برجسته ی امگا کشید .و در با آخر خط چشم مشکیِ شاین دارش خط کوتاهی رو پشت پلک هایی که با سایه ی مشکی رنگین شده بود کشید .
بعد از گذشت چند ثانیه با برداشت شونه و سشوار موهای پر پشتِ بلوند امگا رو به طرز زیبایی حالت داد
و همین چهره ی بشاشش نشون دهنده ی نتیجه ی رضایتمندش بود .» چشماتو باز کن مارشمالو
_ هیونگ صدبار گفتم منو با این اسم صدا نکن ، وا...
با دیدن چهره ی خودش در آینه ادامه ی جمله اش رو فراموش کرد و چند ثانیه ای به آینه چشم دوخت ؛ شاید این اولین بار بود که آیدن با وجود ملایم ترین میکاپ تا این حد متفاوت و زیبا بنظر می رسید !
آیدنی که تمام زندگیش به سختی و اجبار انجام کارهای پدر عوضیش سپری شده بود .
» فوق العادست ، درست نمیگم؟!
با شنیدن صدای هیونگش ، رشته ی افکارش از هم گسیخته بود ، به خودش اومد و لبخند کمرنگی زد
_ درسته بهتر از چیزی که فکرشو میکردم انجامش دادی آقای کیم
» متشکرم آقای پارک
و صدای خنده ی بلند هردو پسر فضای اتاق رو پر کرد ؛)
___________________________________________
∆ پرش زمانی ، ساعت هشت و سی دقیقه ی شب ، خیابان شانزلیزه ∆
✨ خیابان شانزلیزه ✨
» حاضری
_ البته
» همونطور ک میبینی اون مجتمع بزرگ یا به اصطلاح هتل دقیقا خیابون روبهروی ماست ؛ اون در شیشه ای که دوتا نگهبان داره درِ ورودیه و شرط ورود هر فرد ، بودن اسمش در اسامی مهمان هاست که توسط اون نگهبان ها چک میشه و مهمانان هم به دو دسته ی عادی و وی آی پی تقسیم شدن ؛ که تو باید جزء دسته ی اول یعنی مهمانان وی آی پی باشی .
KAMU SEDANG MEMBACA
𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐑𝐨𝐬𝐞
Fiksi Penggemar╾┄┄∴ 𝕎𝕚𝕝𝕕 ℝ𝕠𝕤𝕖 ✣┄┄╼ آیدن پارک ، وارث بزرگ خانواده پارک که برخلاف میل پدرش علاقه ای به ادامه ی بیشتر جنایات کثیف اون رو نداره ، یه راز بزرگ داره؛ اون یه امگاست! اما حقیقت دیر یا زود فاش میشه . کی میدونه آیدن قراره تا کجا برای مخفی کردن رازش...